
با سپاس از حضور گرم و پر از مهر شما و همراهى تان در راهاندازى يکى از نهادهى نوچهره در زمينه فرهنگ و ادبيات کودکان: ايرانک بانک
سخنم را با يادآورى انتشار يکى از مهمترين سندهى بينالمللى مصوب سازمان ملل از سوى ١٩١ كشور در دهه پيشين آغاز مىکنم که به سند هزاره نامگذارى شده است. برپايه اين سند همه کشورهى جهان متعهد شدهاند که از فاصله تنظيم سند در ابتدى دهه ۹۰ ميلادى تلاشى عظيم و گستردهى را آغاز کنند تا در پايان سال ٢٠١٥ هيچ کودکى از بى سوادى در رنج نباشد و نيمى از جمعيت فقير جهان نيز زندگى شان بهبود يابد. با نگاهى به وضعيت اسفبار جهانى اين شعارى بلند پروازانه و حتى ناممکن به نظر مىآيد. پس چگونه است که اين سندها با چنين هدف هى دور از دسترس به تصويب مىرسند؟ تاکنون به اين انديشيده ايد که تصويب چنين سندهايى چه مشکلاتى را مىتواند از سر راه بردارد. به باور ما اين پيمانهى جهانى که بارها و بارها پس از جنگهى جهانى و بحرانهى نگرانکننده فراگير به تصويب رسيدهاند، جدا از آن که برى سران کشورهى سراسر جهان تعهداتى را به همراه مىآورد، پيام هايى برى شهروندان و نهاد هى مدنى به همراه دارد و وجدانهى آگاهى را به چالش بر مىانگيزاند. و ما به عنوان شهروندان سرزمينى که بخشى از آن فقر و بيسوادى جهانى در آن امتداد يافته است، نمىتوانيم آن را ناممکن، دور از دسترس و ناشدنى بدانيم و سکوت را به جى صدا و سکون را به جى جنبش برگزينيم.
بنابراين هر يک از شما فرهيختگان گرامى چه به عنوان يک شهروند منفرد و يا عضوى از يک نهاد مدنى در برابرچنين سندى و يا سندهى مشابه، نمى توانيد بى تفاوت بمانيد. بيشک هر يک از ما در پيوند با کارى که مىکنيم و جايگاهى که قرار داريم مىتوانيم گامى برى تحقق بخشيدن سند هزاره يا سندهى ديگرى که بهروزى نسل آينده را در برابر خود نهاده است، برداريم.
بهروزى نسل آينده يکى از قوى ترين انگيزه هى گروه ما بود که نزديک به يک دهه پيش کار گسترده پژوهش درباره تاريخ ادبيات کودکان را آغاز کرد. زيرا بر اين باور بوديم که «روشن کردن يک شمع در تاريکى بهتر از نفرين تاريکى است.»
در سرزمينى که از سوى بيشتر شهروندانش، کودکان کمارزشترين قشر جامعه پنداشته مىشوند و مطالعات بنيادى در زمينه فرهنگ و تاريخ كودكان كارى لوکس و غير ضرورى به نظر مىرسد، در سرزمينى که ارزش انسانها با متراژ خانهها و ويلاهايشان و مدل ماشين هايشان سنجيده مىشود، در سرزمينى که برخى از فرهيختگان و روشنفکرانش از انديشه فردگرايى مدرن خودخواهى را استنباط مىکنند، در سرزمينى که منابع عظيم ملى از ثروتهى طبيعى در بسيارى موارد به بيهودگى خرج مىشود داستان پژوهشگران اين سرزمين داستان غريبى است، همچون داستان پژوهش ما، داستان غم انگيزى از ده سال کار مداوم و دشوار، دور از هياهو و بدون پشتيبانى مادى و معنوى است که هيچگاه نمىتوان از عمق دردها و زخم هى آن سخن گفت. تنها مىتوانم بازگو کنم که اين حرکت ما به يک عمل انتحارى بيشتر شباهت داشت تا يک پژوهش دلپذير. و همه دارايى ما که البته دارايى پرارزشى است همکارى با گروهى عاشق و دلباخته بود که در سراسر تهران و شهرهى ايران برى يافتن اسناد مربوط به کودکان تلاش کردهاند. و اکنون در آستانه به پايان رسيدن اين پژوهش گسترده، با وجود همه خستگيها، دست به يک عمل انتحارى ديگر زدهايم. چرا؟
به دهها دليل. به اين دليل مهم که تا کودکان هستند، اميد نيز هست. به اين دليل که تنها با انجام کارهى بنيادى و راهبردى مىتوان بهروزى نسل آينده را ضمانت کرد و ما مىخواهيم راه انجام اين گونه برنامهها ى راهبردى را هموار سازيم. به اين دليل که يکى از عوامل بزرگ مرگ و مير نسل جوان در کشور ما خودکشى است، مىخواهيم اميد را به آنها هديه کنيم: با سخن از تاريخ و قصه سختيها و دشواريهايى که بر سر مبارزان و دلسوزان فرهنگ اين جامعه آمده است، اگر نسل جوان بداند که آنچه امروز در مدرسه و دانشگاه به راحتى در اختيار دارند چگونه با يک عمر رنج و نابسامانى برى رشديهها و باغچه بان ها به دست آمده است، چگونه فرهنگ اين جامعه در دورترين شهرها و روستاهى اين سرزمين با ازخودگذشتگيهى بهمن بيگيها و بهرنگيها شکل گرفته است، شايد بتوانند اميد را به دلهى خود بازگردانند و بدانند در کجى اين تاريخ قرار مىگيرند و آنها نيز بايد چه راه بلندى را بپيمايند. دليل ديگر آن که ما در اين سالها انبوهى از اطلاعات گردآورى کردهايم و بر آنيم که بر دامنه آنها بيافزاييم. بخش از اين اطلاعات دستمايه يک تحليل تاريخى از فرهنگ و ادبيات کودکان اين سرزمين شده است که در ١٠ جلد کتابهى تاريخ بازتاب يافته است. اما ما بر اين باوريم که اين اطلاعات مىتواند نسل جوان را در انجام دهها پژوهش ديگر که زمينه ساز برنامه هى بنيادى برى بهروزى نسل آينده است، ياريگر باشد.
و به همه اين دليلها بود که ما در كنار طرح جامع موزه ملى فرهنگ و ادبيات كودكان ايران، طرح مركز اطلاع رسانى فرهنگ و ادبيات كودكان را راه انداختيم. طرحى كه برى اجزا و پايگاههى متفاوت و متعدد آن زحمت بسيار كشيده شده است. بانک اطلاعات فرهنگ و ادبيات کودکان يكى از پايگاههى اين مركز است كه امروز شاهد راه اندازى آن خواهيم بود.
برى رسيدن به همين نقطه نيز راه سختى را پيمودهايم. چند سال پيش بود. ما بوديم و اين طرح جامع با توانمنديى که با انتشار کتابهى خود به اثبات رسانده بوديم و در مقابل کسانى که ما را از گام برداشتن در اين عرصه بر حذر مىداشتند و دولتمردانى که ما را از اين اداره به آن اداره پاس مىدادند تا آنجا که با پيگيريهى بسيار در دورانى که صدها ميليارد تومان به نام انجام پروژههى انفورماتيکى و ديجيتالى به حق يا ناحق، درست يا نادرست هزينه شد، وامى ١٠ ميليون تومانى با بهرهى ٨ درصدى و زمان بازپرداختى کوتاه مدت به ما تعلق گرفت و ما مانديم با اين پول اندک که حتى کفاف راهاندازى فاز نخست اين پروژه را نميداد.
واگر پيگيريها و سرسختيهى و كوششهى سرپرست کتابخانه تحقيقاتى و مركز اطلاعرسانى ما خانم فرزانه طاهرى نبود، اگر تشويقهى آقى مهندس تفرشى از شرکت عمران و توسعهى آمن نبود که مسئوليت انجام کار طراحى بانک را به شرکت داده پردازى آمن سپردند، اگر تلاش هى مدير عامل آن آقى مهندس فتحى نبود و اگر آقى مهندش تفرشى برى بازپرداخت اين وام و پرداخت حقالزحمه کار گروهى از همکاران موسسه پژوهشى تاريخ ادبيات کودکان که در اين ٧ تا ٨ ماه اخير شبانهروز برى راهاندازى فاز نخست اين بانک تلاش کردهاند، تعهد نمىسپردند ما هيچگاه برى اين حرکت دشوار و توانفرسا گام بر نمىداشتيم. و اکنون با تشکر از ايشان و همکارانشان که به ما اميد دادهاند که تا به پايان رساندن تعهدات مالى فاز نخست ما را همراه باشند، اميد داريم که گروه ديگرى برى فاز دوم اين پروژه ملى و پراهميت پا پيش گذارند.
تنها به اين بيانديشيد که علاقمند ان به فرهنگ و تاريخ و کودکان اين سرزمين در هر کجى اين سرزمين پهناور و يا هرگوشه جهان، هر کجا که سيم برق و يک خط تلفن در اختيار داشته باشند مىتوانند به تنهايى و يا گروهى كارى پژوهشى را آغاز کنند. به اين بيانديشيد در جامعهى که برى دسترسى به اسناد و كتابها تنها در چند شهر بزرگ مانند تهران، آن هم با بازدارندههى متعدد و محدوديتهى زمانى و مكانى و اما و اگرهى فراوان مىتوانند به كتابها و سندها دلخواه دسترسى پيدا كنند، ما با راه اندازى اين بانك اطلاعاتى همه آنچه كه به باور يك پژوهشگر دسترسى به آن به سادگى ممكن نبوده است به آسانى در اختيار همه آدمها در هر زمان و هر كجى اين زمين قرار دادهايم تا بتوانند نيازهى خود را برطرف سازند. به اين بينديشيد که چگونه نسل جوان مىتواند ساعتها در اين انبوه دادهها و اطلاعات غوطهور شود، انديشه کند، گذشته را با حال بسنجد و برى آينده برنامهريزى کند. به اين بيانديشيد که را ه رشد انديشهورزى چگونه در اين سرزمين مىتواند هموارتر شود.
به اميد آن که به کمک هم آيندهى زيباتر و پربارتر برى فرزندانمان بسازيم.