وبلاگ کتاب هدهد
هر آنچه درباره کودک معلول باید بدانیم
برای بحث در خصوص موضوع «کودک معلول» لازم است که ابتدا تعریف دقیق و جامعی از این واژه داشته باشیم. واژه معلولیت اغلب تداعیکننده اشکال قابل رؤیت معلولیتهاسـت. فارغ از روش به کارگیری عبارت معلولیت، باید در نظر داشت که کودکان اول از هر چیزی کودک هستند، چه معلولیت داشته باشند چه نداشته باشند.
فهرست محتوا
- تعریف معلولیت
- انواع معلولیت
- دلایل ایجاد معلولیتها
- خانواده و تولد کودک معلول
- رفتار درست با کودک معلول
- کمک به کودک معلول
- کودک معلول و روابط اجتماعی
- افراد معلول موفق را به کودک خود معرفی کنید
- کتابخوانی با کودک معلول
متخصصان آموزش و سازمانهای که نمایندگی افراد دارای معلولیت را به عهده دارند در خصوص عبارات «اختلال»، «معلولیت» و «محدودیت» و … با هم توافق نظر ندارند. بسیاری از افراد، پیوستار زیر را معلولیت میدانند:
اختلال ← معلولیت ← محدودیت
اختلال میتواند باعث ایجاد معلولیت شود و معلولیت نیز به نوبه خود میتواند به محدودیت بینجامد. نتیجه محدودیت اغلب انزوای بیشتر اجتماعی و اقتصادی است و هر چقدر میزان این انزوا بیشتر شود، جامعه کمتر متوجه و درگیر نیازهای افراد دارای معلولیت و موانع فرا روی آنها میشود. این انزوا افزایش شکاف میان درک کودکان دارای معلولیت و نیازهای آنان را نیز در پی دارد.
در بسیاری موارد افراد معلول تنها زنده هستند اما زندگی نمیکنند.
سازمان جهانی بهداشت اختلال، معلولیت و محدودیت را به شکل زیر تعریف کـرده است:
- اختلال
هرگونه از دست دادن یا غیر نرمال بودن موقت یا دائمی یک قسمت از بدن یا کارکرد آن، چه فیزیولوژیک چه روانی. اختلال به هم ریختگی اثرگذار بـر کارکردهاسـت کـه این کارکردها میتوانند ذهنی (حافظه، هوشیاری)، یا حسی، داخلی (قلب، کبد) یا خارجی (سر، دست یا پا) باشند.
- معلولیت
کاهش توانایی یا ناتوانی در اجرای فعالیتها به شکلی که برای انسان نرمال در نظر گرفته میشود. معلولیت اغلب ناشی از اختلال است.
- محدودیت
این امر ناشی از اختلال یا معلولیت است که انجام نقش یا نقشهایی که نرمال در نظر گرفته میشود، بنا به سن، جنسیت و عوامل اجتماعی و فرهنگی محدود یا متوقف میکند.
انواع معلولیتمعلولیت عبارت است از هرگونه وضعیت جسمی یا ذهنی (اختلال) که انجام برخی از فعالیتها و تعامل با جهان پیرامون را برای فرد دارای آن وضعیت دشوارتر سازد.
معلولیت در کودکان و بزرگسالان انواع مختلفی دارد و دامنهی تاثیر هرکدام از این معلولیتها نیز میتواند بسیار متفاوت باشد؛ برای مثال:
- بینایی
- حرکت
- تفکر
- حافظه
- یادگیری
- برقراری ارتباط
- شنوایی
- سلامت روان
- روابط اجتماعی
در یک دستهبندی کلیتر و طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت، معلولیت سه بُعد دارد:
- اختلال در ساختار یا عملکرد بدن یا عملکرد ذهنی. نمونههایی از این اختلالات عبارتند از فقدان یا از دست دادن یک عضو، فقدان یا از دست دادن بینایی و یا حافظه.
- محدودیت در فعالیت؛ مانند مشکل در بینایی، شنوایی، راه رفتن و یا حل مساله.
- منع مشارکت در فعالیتهای عادی روزمره؛ مانند کار کردن، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی و دریافت مراقبت بهداشتی و خدمات پیشگیرانه.
کودکان معلول برای رشد بهتر بیش از کودکان عادی نیاز به محرکهای محیطی، تعاملات اجتماعی دارند.
دلایل ایجاد معلولیتهامعلولیت در کودکان و بزرگسالان میتواند:
تحت تاثیر شرایطی باشد که در بدو تولد وجود دارند و ممکن است بر روی عملکرد فرد در حوزههای مختلفی، در آینده تاثیر بگذارند؛ مثلا حوزهی شناختی، حرکتی، بینایی، شنوایی، رفتار و… . این شرایط میتوانند موارد زیر باشند:
- اختلالات در ژنهای خاص (مانند دیستروفی عضلانی دوشن)
- اختلالات کروموزومی (برای مثال سندرومدان)
- نتیجهی قرار گرفتن مادر در دوران بارداری در معرض عفونتها، (مانند سرخجه) و موادی همچون الکل و سیگار
- در ارتباط با شرایط تحولی باشند که در طی دوران کودکی آشکار میشوند (برای مثال اختلال طیف اوتیسم و یا اختلال ADHD)
- مرتبط با یک آسیب باشند (مثلا آسیب تروماتیک مغز یا آسیب طناب نخاعی)
- در ارتباط با یک شرایط طولانی مدت باشند (مثلا دیابت که خود میتواند باعث از دست دادن بینایی، آسیب عصبی از دست دادن یک عضو شود.)
- پیشرونده (همچون دیستروفی عضلانی)، ایستا (مانند فقدان یا از دست دادن یک عضو)، متناوب (مانند برخی از گونههای مالتیپل اسکلروزیس «MS»)
کودک معلول نیز دارای استعداد های ذاتی متفاوتی است و تمایل زیادی به یاد گرفتن چیزهای جدید دارد.
خانواده و تولد کودک معلولتولد یک نوزاد باعث ایجاد تغییرات فراوانی در خانواده میشود، تغییراتی که به نوعی تمام اعضای خانواده را درگیر میکند تا بتوانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند.
تولد یک نوزاد معلول یا توانیاب، علاوه بر تغییرات معمول، ممکن است افراد را با احساسات و هیجانات مختلفی چون استرس، ناراحتی، ناامیدی و چالشهای جدید نیز مواجه کند.
والدین کودک معلول درگیر انواع ارزیابیها و درمانها میشوند و لازم است با موسسات و افراد متخصص متعددی در ارتباط باشند. ممکن است شرایط اقتصادی خانواده تحت تاثیر این موضوع قرار بگیرد و این تغییرات، تمامی افراد خانواده را درگیر خود میسازد.
درست است که این تغییرات برای افراد خانواده دشوار است، اما مداخله و حمایت درست در زمان مناسب، به خانواده کودک معلول کمک میکند سازگاری بیشتری با شرایط جدید پیدا کنند و نقش مثبتی در مراقبت و تحول کودک توانیاب خود داشته باشند.
کودک معلول جسمی در اغلب موارد فضایی برای بازی و تفریح در شهر و در کنار دیگر کودکان هم سن و سال خود ندارند.
رفتار درست با کودک معلولنکتهی مهم در برقراری ارتباط با کودک معلول، داشتن نگاهی درست و توجه به محدودیتهای اوست. برای برقراری ارتباطی سالم و داشتن رفتار درست با کودک معلول، بهتر است در درجهی اول به حرکات و ارتباطات غیرکلامی خود توجه داشته باشیم؛ حرکاتی مانند اشاره، تماس چشمی و سر تکان دادن میتوانند در درک و دریافت پیام، برای کودک معلول کمک کننده باشند.
فراموش نکنید که هر معلولیتی، نوعی از برتری و نقطه قوت نیز با خود به همراه میآورد؛ پس تلاش کنید که در ارتباط با کودک معلول، بر روی همین نقاط قوت تمرکز کنید.
برای مثال کودکی که بینایی ندارد، ممکن است توانایی شنوایی بالایی داشته باشد. تلاش کنید که کودک را هم تشویق کنید بر تواناییهای مثبت و ویژهای که دارد تمرکز کند.
بازی کردن و فعالیت های بدنی کودکان معلول در روند رشد آن ها تاثیر به سزایی دارد.
فراموش نکنید که پرورش یک فرزند، به راحتی میتواند شما را تحت فشار و استرس قرار دهد و این نکته درباره والدین کودک معلول بیشتر صدق میکند.
همواره در شرایطی که احساس نیاز به کمک دارید، این موضوع را با اطرافیان خود مطرح سازید، چرا که فشار بیش از حد میتواند بر رفتار و ثبات عافطی شما تاثیر منفی بگذارد.
کمک به کودک معلولکودک معلول شما باید بداند که شما تحت هر شرایطی، طرفدار درجه یک او هستید.
حمایت روحی و معنوی را فراموش نکنید؛ به کودک معلول خود یادآوری کنید که خداوند او را همچون سایر کودکان دوست دارد و ایمان به او، میتواند معجزات بزرگی را برایش رقم بزند.
تکیهگاه امن کودک معلول باشید؛ گاهی اوقات در مقابل غم و اندوهی که وجود دارد چیزی نمیتوان گفت اما، همراهی و همدلی شما، میتواند کمک بسیار بزرگی باشد.
سعی کنید همواره راه و روش ویژهای برای قرار گرفتن کودک معلول در جریان فعالیتهای عادی خانواده پیدا کنید. این نکته بسیار مهم است که کودک معلول احساس کند میتواند مشارکت داشته و مفید باشد.
به یاد داشته باشید که همهی کودکان برای ساختن زندگی خود به نظم و انضباط نیاز دارند و کودک معلول نیز از این قاعده مستثنی نیست.
خودتان باشید!
سادهترین و مهمترین نکته در ارتباط با کودک معلول همین است.
کودک معلول از شما توقع دارد که با همچون دیگر کودکان رفتار کنید؛ همراه با او بخندید، گریه کنید، به دیدهی احترام به او نگاه کنید و کاری کنید که احساس کند نیازهایش را درک کردهاید. او هم یک انسان است…. درست مثل شما.
کودک معلول و روابط اجتماعیهیچ کودکی نباید به دور از اجتماع نگه داشته شود؛ حتی تحت عنوان محافظت و مراقبت.
به فرزند معلول خود کمک کنید تا به پذیرش برسد و دوستان مختلفی پیدا کند.
او را تشویق کنید تا در فعالیتهای مختلف، مثلا فعالیتهای فوق برنامهی مدرسه، شرکت کند.
در خانه با او بازیهای مختلفی را طراحی و اجرا کنید که به تقویت روابط اجتماعیاش کمک کند؛ بازیهای نقش آفرینی مثل تمرین ملاقات یک فرد جدید یا سخنرانی در یک محل عمومی.
به کودک معلول خود کمک کنید یک سیستم حمایتی اجتماعی و عاطفی از دوستانش تشکیل دهد.
کودکان معلول علاوه بر حمایت خانواده به حمایت اطرافیان نیز نیاز دارند.
افراد معلول موفق را به کودک خود معرفی کنیدیکی از دلگرم کنندهترین رفتارها با کودکان معلول، معرفی کردن افرادی به آنهاست که معلولیتی همچون خودشان داشتنهاند و توانستهاند به موفقیتهای بزرگی برسند.
دنیای علوم، ورزش، هنر و… مملو از افتخارآفرینی افرادیست که علیرغم محدودیتهایشان، توانستهاند به موفقیتهای چشمگیری برسند.
به کودک معلول خود نشان بدهید که تنها نیست و میتواند بر هر مانعی غلبه کند. خوشبختانه فیلمها و کتابهای زیادی وجود دارند که برای این معرفی، میتوانید از آنها کمک بگیرید.
کتابخوانی با کودک معلولکتابخوانی برای کودکان، فواید بیشماری دارد؛ دایرهی واژگان آنها را گستردهتر میسازد و برای ورود به مهدکودک و مدرسه آمادگی بیشتری پیدا میکنند.
اما ممکن است خواندن کتاب همراه با یک کودک معلول یا توانیاب، به سادگی کتابخوانی با دیگر کودکان نباشد. نوع داستان، تصویرسازیها، احساس به وجود آمده از هر صفحه و نحوهای که قصه بیان شده، همگی میتوانند نقش چشمگیری در این فرایند ایفا کنند.
قصهگویی و خواندن کتاب برای کودکان معلول میتواند تا حد زیادی عقبماندگیهای آموزشی آنها را، از لحاظ فردی و اجتماعی جبران کند
پیشنهاد میکنیم برای اینکه کتابخوانی با کودک معلول شما، یک اتفاق دلنشین و لذت باشد، به نکات زیر توجه کنید:
- هر کتابی برای همهی کودکان مناسب نیست
زمانی که کتابی را برای مطالعه با کودک توانیاب انتخاب میکنید، باید به نکات مختلفی از رنگبندی تا محتوای آن، توجه کنید. به درونمایهی داستان و تصویرسازیهای آن دقت کنید. ابعاد کتاب، حتی جنس و جلد کتاب نیز میتوانند بسیار مهم باشند.
- کتابهایی با موضوعهای ساده انتخاب کنید
کتابهایی انتخاب کنید که موضوعاتی ساده در رابطه با دوستی، خانواده، روابط، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای خودیاری دارند. همچنین میتوانید کتابهایی که در رابطه با آموزش الفبا، شمارش یا حیوانات هستند را در لیست کتابخوانی با کودک معلول خود قرار دهید.
- حواستان به بازهی زمانی توجه باشد
به طور معمول یک کودک چهار ساله معمولا میتواند تا حدود ۱۲ دقیقه گوش دهد، در حالی که یک کودک پنج ساله ممکن است تا ۲۰ دقیقه لذت ببرد. اما کودکی که نیاز ویژهای دارد احتمالا دامنه توجه کوتاهتری خواهد داشت و پردازش داستان برای او ممکن است بیشتر طول بکشد. همچنین میتوانید هنگام کتابخوانی با نوزادان و نوپایان، جملات را برایشان ساده کنید تا توجه آنها را جلب کند.
- از وسایل کمکی برای تمرکز کودک معلول استفاده کنید
سعی کنید یک یا چند شی از اشیائی که در داستان وجود دارند را تهیه کنید تا هنگام خواندن کتاب، کودک آنها را از نزدیک ببیند و لمس کند. برای مثال زمانی که داستانی در رابطه با یک خرس میخوانید، یک عروسک خرسی هم همراهتان داشته باشید تا به کمک آن، کودک بتواند بهتر بر داستان متمرکز شود.
- اشیا را روی کتابها بچسبانید
میتوانید به کمک چسباندن چوب بستنی یا توپکهای رنگی، گرفتن کتاب و ورق زدن صفحات آن را برای کودک معلول خود آسانتر کنید. این کار به توسعهی مهارتهای حرکتی ظریف آنها هم کمک میکند. حروف یا اعدادی که روی صفحات کتاب چسبانده شدهاند میتوانند تجربهی خواندن آرامشبخش تری را برای کودکانی که به قوهی لامسه خود بیشتر متکی هستند، ایجاد کنند. برای کودکان دارای مشکل بینایی، متن کتاب را با فونت بزرگتر چاپ کنید و به کتاب بچسبانید.
- داستانهایی را انتخاب کنید که دارای شعر و قافیه یا تکرار هستند
داستانهایی که در قالب شعر و همراه با قافیه هستند و یا بخشهای تکرار شونده دارند، برای کودکانی که در گفتار یا زبان مشکل دارند، مفیدتر خواهند بود. کتابهایی را پیدا کنید که شامل صدای حیوانات و یا دیگر اصوات باشند؛ مثلا گربه میگه: “میو، میو” یا صدای آب: “چلپ، چلوپ”. این امر کودکان را به تولید صدا و صحبت کردن تشویق میکند.
- برای کودکانی که اختلال بینایی یا شنوایی دارند، کتابهایی انتخاب کنید که تصاویر ساده و واضح داشته باشند
زمانی که کودکان دارای اختلالات بینایی یا شنوایی باشند، حواس دیگرشان قویتر میشود. برای آنها کتابهایی را انتخاب کنید که تصاویرشان دارای رنگهای واضح و عکسهایی از اشیاء واقعی داشته باشند(کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم نیز این مورد را ترجیح میدهند). کتابهای با قطع بزرگ به کودکان کمک میکنند تا شخصیتها را بهتر ببینند. همچنین میتوانید از قرار دادن طلقهای شفاف رنگی بر روی صفحات کتاب کمک بگیرید (البته بسته به هر فرد ممکن است رنگهای مختلفی مورد نیاز باشد).
- هنگام خواندن کتاب برای کودک، لحن و زیر و بمی (گام) صدای خود را تغییر دهید
خواندن کتاب با ترکیبی از صداها و لحنهای متفاوت، برای همهی بچهها مخصوصا کودکانی که اختلال شنوایی دارند، جالب است. فراموش نکنید که هنگام خواندن کتاب از حرکات مختلف و زبان بدن کمک بگیرید و در صورت امکان، از صداهای ضبط شده نیز استفاده کنید.
- هنگام خواندن کتاب، سوال بپرسید
زمانی که کودکان فعالانه درگیر یک موضوع شوند، بیشتر میآموزند و پرسیدن سوالهای مختلف هنگام خواندن کتاب میتواند منجر به پیشبُرد گفتگو شود. میتوانید قسمتی از کتاب را بخوانید و از فرزند خود بخواهید که داستان را به اتمام برساند یا از او بپرسید که به نظرش در بخش بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد.
فراموش نکنید که کتاب خواندن، یکی از بهترین روشهای برقراری ارتباط و تعامل با کودکان است. از دل داستانهایی که برای کودکان میخوانید و داستانهایی که از زبان آنها میشنوید، میتوانید دنیای درونشان را بهتر درک کنید و کودکان معلول نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
منابع:- آموزش کودکان دارای معلولیت در محیطهای فراگیر، پذیرش تنوع: راهکارهای ایجاد محیطهای فراگیر و سازگار با یادگیری، کتابچه تخصصی ۳. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، واحد بانکوک. دفتر منطقهای آسیا و اقیانوسیه برای آموزش
- The Birth of a Child with Disability, Coping by Parents and Siblings. Isack Kandel, and Joav Merrick, TheScientificWorldJOURNAL (2003) 3, 741-750
- https: //www.cdc.gov/ncbddd/disabilityandhealth/disability.html
- https: //careinc.com/care-blog/6-ways-to-enhance-communication-with-a-special-needs-child
- https: //www.allprodad.com/10-ways-to-encourage-disabled-children/
- http: //www.first5coco.org/blog/2011/09/16/reading-tips-for-children-with-special-needs/
نوشته هر آنچه درباره کودک معلول باید بدانیم اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
بلوغ چیست و در دختران و پسران چگونه میباشد؟
بلوغ از نظر لغوی به معنی رسیدن به سن رشد، پختگی و به کمال رسیدن میباشد. بسیاری از مشکلات مختلف جسمی، روانی و اجتماعی مانند بیماریهای عفونی، ازدواج ناموفق، حاملگی زودرس و پرخطر، بیماری قلبی و عروقی، بیماریهای مزمن و مرگ و میر مادر و کودک ریشه در بلوغ دارد. به دلیل ناگهانی بودن شروع علایم بلوغ، نوجوان با موارد ناآشنایی روبرو میشود که گاهی احساس خوشحالی و گاهی نگرانی در او ایجاد میشود. شروع بلوغ با ظهور علایم رشد جسمانی است و ازدیاد فعالیت، آزادی طلبی و تغییرات خلق و خو را به دنبال دارد.
در این مقاله درباره مباحث زیر خواهید خواند:
- بلوغ چست؟
- بلوغ از چه زمانی شروع میشود؟
- تغییرات جسمی دوران بلوغ در دختران
- چگونه از دختران در دوران بلوغ حمایت کنید
- تغییرات جسمی دوران بلوغ در پسران
- چطور از پسران در دوران بلوغ حمایت کنید
- بلوغ زودرس و دیررس چیست؟
- چگونه با کودکان درباره بلوغ صحبت کنیم؟
- چگونه میتوانید از کودک خود در دوران بلوغ حمایت کنید
- تغییرات خلق و خو در بلوغ
- بروز افسردگی در زمان بلوغ
- علائم افسردگی در دوران بلوغ
زمانی که کودک شما دچار تغییرات جسمی، روحی و احساسی میشود بلوغ در حال اتفاق افتادن میباشد. این تغییرات نشانه آن است که فرزند شما از کودکی وارد بزرگسالی میشود.
تغییرات در دوران بلوغ شامل موارد زیر است:
- رشد فیزیکی و تغییراتی در داخل و خارج بدن کودکان
- تغییر در اندامهای جنسی کودکان
- تغییرات مغزی
- تغییرات اجتماعی و احساسی
بلوغ زمانی شروع میشود که تغییرات در مغز کودک باعث آزاد شدن هورمونهای جنسی از غدد جنسی یعنی تخمدانها و بیضهها شوند.
این اتفاق معمولاً در دختران ۱۰-۱۱ سال و در پسران ۱۱-۱۲ سال اتفاق میافتد.
اما هیچ راهی وجود ندارد تا شما از زمان دقیق بلوغ فرزندتان مطلع شوید زیرا تغییرات هورمونی در مغز از بیرون قابل مشاهده نیستند. همچنین بلوغ ممکن است از ۱۸ ماه تا ۵ سال به طول انجامد.
تغییرات جسمی دوران بلوغ در دختران علایم اولیه بلوغ در دختران- اولین علامت بلوغ در دختران معمولا با رشد پستانها آغاز میشود. طبیعی است که جوانههای پستان گاهی خیلی ظریف باشند و یا رشد یک پستان چندین ماه بعد از پستان دیگر آغاز شود.
- موهای زائد اندام تناسلی ظاهر میشوند و برخی دختران ممکن است موهای بیشتری در ناحیه ساق پا یا بازوهایشان احساس کنند.
تقریبا یک سال پس از شروع بلوغ در دختران شاهد علایم زیر خواهیم بود:
- پستانها به رشد خود ادامه داده تا رشدشان تکمیل شود.
- تقریبا دو سال پس از آغاز بلوغ، دختران معمولا اولین قاعدگی خود را تجربه میکنند.
- موهای زاید اندام تناسلی ضخیمتر خواهند شد.
- موهای زیر بغل شروع به رشد میکنند. بعضی دختران ممکن است دربخشهای دیگری از بدنشان مثل بالای باسن نیز موهایی ببینند که کاملا طبیعی است.
- بیشتر عرق میکنند.
- آکنهها، لکهای مختلف مثل جوشهای سرسفید، سرسیاه و بثورات چرکی کم کم ظاهر میشوند.
- دختران در این زمان معمولا ترشحات واژنی خواهند داشت.
- جهش در سرعت رشد را تجربه خواهند کرد. از زمانی که قاعدگیشان شروع میشود، تا یکی دو سال بعد، هر سال ۵ تا ۷٫۵ سانتی متر قدشان رشد خواهد کرد تا به قد خود در بزرگسالی برسند.
- اغلب دختران با تغییرات بدنشان، وزن هم اضافه میکنند (که البته نرمال است). در قسمت بازوها، رانها و کمر چربی بیشتری تولید خواهد شد و باسنشان گردتر شده و کمرشان باریکتر میشود.
کمک به دختران در اولین تجربههایشان مثل اولین پریود بسیار حائز اهمیت است. برخی وسایل بهداشتی را در کیف مدرسهاش قرار دهید و به او توضیح دهید که چگونه بایستی از آنها استفاده کند.
برای دردهای زمان پریود آماده باشید: بطری آب داغ و داروی مسکن از جانب پزشکان یا داروساز ممکن است کمک کننده باشد. اگر فرزندتان تا قبل از شانزده یا هفده سالگی اولین پریودش را تجربه نکرد و یا اگر پریودهایش پس از شروع متوقف شدند با پزشکان در میان بگذارید.
به یاد داشته باشید که به دخترتان بگویید که تمام این تغییرات طبیعی بوده و برای هر دختری اتفاق خواهد افتاد.
تغییرات جسمی دوران بلوغ در پسران علایم اولیه بلوغ در پسران- بزرگ شدن بیضهها، نازک و قرمز شدن کیسه بیضهها اولین نشانه بلوغ در پسران است.
- موهای زائد اندام تناسلی نیز در انتهای اندام تناسلیشان ظاهر میشود.
بعد از گذشت تقریبا یک سال از شروع بلوغ، شاهد علایم زیر خواهیم بود:
- اندام تناسلی و بیضهها رشد کرده و کیسه بیضه کم کم تیرهتر خواهد شد.
- موهای اندام تناسلی ضخیمتر خواهند شد.
- موهای زیربغل شروع به رشد میکنند.
- بیشتر از گذشته عرق میکنند.
- پستانها موقتا کمی متورم میشوند – این موضوع نرمال تلقی میشود و با سینههای مردان (man-boobs) متفاوت است.
- در این دوران، پسرها ممکن است در خواب به طور ناخواسته جُنُب[۱] شوند که اصطلاحا به آن «رویاهای خیس» گفته میشود.
- صدایشان «میشکند» و به طور دائمی عمیقتر و کلفتتر میشود – برای مدتی ممکن است صدایشان برای یک دقیقه بسیار عمیق و برای دقیقه دیگر بسیار بلند شود.
- معمولا بر روی پوست خود آکنه خواهند داشت.
جهش در سرعت رشد را تجربه خواهند کرد و طی یک سال به طور میانگین ۷ تا ۸ سانتی متر بلندتر شده و بدن ماهیچهای تری خواهند داشت.
[۱] انزال منی در خواب
چطور از پسران در دوران بلوغ حمایت کنیدکمک به فرزند پسرتان در دوران بلوغ بیشتر حول اطمینان بخشی میچرخد. به پسر خود این اطمینان را بدهید که بیضهها به صورت غیریکنواخت رشد میکنند و رشد غیر همگون و پایینتر بودن یک بیضه نسبت به دیگری شایع و طبیعی است.
اگر بیضههای پسرتان خیلی کوچک است و یا هر دو در کیسه بیضه قرار ندارند این موضوع را با پزشک خود در میان بگذارید.
ممکن است لازم باشد به فرزندتان این اطمینان را نیز بدهید که سایز آلت تناسلی در لذت جنسی تاثیر گذار نیست و آلتها به هنگام نعوظ اندازهای شبیه به هم دارند. همچنین خاطرنشان کنید که احتلام[۱] هنگام خواب ( رویای خیس) و نعوظ بیاختیار هر دو امری طبیعی هستند.
ممکن است فرزندتان نگران رشد پستانهایش شود. مجدد وظیفه شما اطمینان خاطر دادن به اوست. به او بگویید که با پهن شدن قفسه سینه حساسیت آنها به پستانها نیز از بین میرود.
اگر پسرتان حس میکند که بسیار لاغر است، برایش توضیح دهید که در زمان مناسب رشد خواهد کرد.
ممکن است بلوغ زمانی سخت برای شما و فرزندتان باشد. زمانی که فرزند شما به صورت فیزیکی در حال رشد است، به همان سرعت نیز در حال رشد روانی میباشد. به زبان ساده، در این زمان کودکان کم کم از خانوادههایشان دور شده و به همسالانشان نزدیکتر میشوند تا بدین طریق به استقلال و فردیت برسند.
[۱] انزال
بلوغ زودرس و دیررس چیست؟زمان شروع بلوغ از کودکی به کودک دیگر متفاوت است حتی برای فرزندان یک خانواده.
اگر بلوغ از سن ۸ سالگی در دختران و از سن ۹ سالگی در پسران شروع شود به آن بلوغ زودرس میگویند.
اما اگر دخترها تا ۱۳ سالگی و پسرها تا ۱۴ سالگی علایم بلوغ نداشته باشند به آن بلوغ دیررس میگویند.
بلوغ زودرس یا دیررس عزت نفس و تصویر بدنی کودکان از خود را تحت تاثیر قرار میدهد.
بلوغ زودرساز علل بلوغ دیررس میتوان به چاقی و سابقه خانوادگی (ژنتیک) اشاره کرد. به ندرت پیش میآید که بلوغ زودرس ناشی از عدم تعادل هورمونها باشد.
کودکانی که زود به بلوغ میرسند ممکن است:
- مورد تمسخر قرار بگیرند
- معذب شده و خجالت بکشند
- نگران وضع ظاهری خود باشند
- تمایلات جنسی در آنها زودتر پدیدار شود
- نسبت به سن خود قد بلندتر باشند
- دیگران با آنها جوری رفتار کنند که انگار بزرگتر از بقیه کودکان همسن و سال خود هستند
بلوغ زودرس در دخترها شایعتر است. دخترانی که زودتر بالغ میشوند نسبت به بدن خود حساس بوده، میزان اضطراب و افسردگی در آنها بیشتر بوده و دچار اختلال خوردن میشوند. برعکس پسرانی که زودتر بالغ میشوند نسبت به بدن خود اعتماد به نفس بیشتری داشته و در بین همسالان از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند.
بلوغ دیردرسبلوغ دیررس بیشتر به ژنتیک خانواده مربوط میشود. اگر شما یا سایر اعضای خانواده شما دیر به بلوغ رسیده باشند، به احتمال زیاد فرزند شما نیز آن را تجربه خواهد کرد.
بلوغ دیررس همچنین میتواند ناشی از شیوه زندگی مانند تغذیه نامناسب، اختلالات خوردن یا استرس شدید باشد. بیماریهای مزمن، شرایط هورمونی و برخی اختلالات ژنتیکی نیز میتوانند باعث بلوغ دیررس شوند.
چگونه با کودکان درباره بلوغ صحبت کنیم؟نوجوانان شاید با برخی مسائل در رابطه با بلوغ آشنا باشند اما صحبت درباره بلوغ و مسائل مرتبط با آن یکی از وظایف خطیر والدین میباشد. زیرا اطلاعات کودکان از منابع معتبر نیست.
منتظر نباشید تا کودک درباره تغییر بدن خود شروع به صحبت کند این اتفاق ممکن است هرگز پیش نیاید به خصوص اگر کودک شما گمان کند که صحبت درباره این موضوع حساس درست نباشد.
شما باید قبل از بلوغ کودک درباره تغییرات بدن هنگام بلوغ با او صحبت کنید. هرچه کودکان بزرگتر شوند سوالات بیشتری خواهند پرسید. سوالات کودکان را با صداقت و با روی گشاده پاسخ دهید.
تا قبل از هشت سالگی، کودک میبایست از تغییرات فیزیکی و احساسی دوران بلوغ آگاه باشد. شاید با خود بگویید این سن، سن کمی برای بیان این موضوعات است اما این نکته را در نظر داشته باشید که برخی دختران در آن سن تمرینی شروع به پوشیدن سوتین کرده و برخی پسران فقط چند سال بعد صدایشان شروع به کلفت شدن میکند.
زمانی که با کودکتان درباره بلوغ صحبت میکنید لازم است که صحبت شما اطمینانبخش باشد. بلوغ آنقدر مسائل و تغییرات جدیدی بوجود میآورد که بدیهی است کودکان معذب شده و احساس عدم امنیت کنند.
زمانی که کودکان وارد بلوغ میشوند، غالبا درباره ظاهر خود احساس خوبی ندارند. آنها باید بداند که هر فرد دچار این تغییرات میشود. همچنین باید بدانند که زمان بروز این تغییرات ممکن است برای هر فردی متفاوت باشد. آکنه، تغییرات خلقی، جهش رشدی و تغییرات هورمونی، همه اینها بخشی از فرایند رشدی است که هر کسی آنها را تجربه خواهد کرد.
کودک باید اطمینان داشته باشد که هر زمان لازم باشد میتواند با شما صحبت کند. با این حال به عنوان یک والد این وظیفه شماست که تلاش کنید درباره بلوغ و احساسات مرتبط با تغییرات ناشی از آن با آغوش باز با او صحبت کنید. هرچند ممکن است هنگام صحبت کردن درباره این مسائل معذب شوید اما این امر باعث میشود که فرزند شما از صحبت کردن درباره آن احساس فشار نکند.
بهتر است بر موضوع احاطه کافی داشته باشید. پس قبل از آن که جواب سوالات فرزندتان را بدهید، اطمینان حاصل کنید که پاسخ سوالات را میدانید. اگر از حرف زدن درباره بلوغ احساس راحتی نمیکنید، ابتدا با خودتان تمرین کنید که چه میخواهید بگویید.
اگر در این بین سوالاتی وجود دارد که شما قادر به پاسخگویی آنها نیستید، از پزشک کودک خود بخواهید که شما را راهنمایی کند.
چگونه میتوانید از کودک خود در دوران بلوغ حمایت کنیداین موارد را به خاطر بسپارید:
- نیاز کودک خود به حریم خصوصی را ارج بنهید و همواره قبل از وارد شدن به اتاقش در بزنید.
- اگر کودک شما دچار بلوغ زودرس یا دیررس شد، او را درک و حمایت کنید.
- کودکان در این زمان ممکن است از وضعیتشان شرمسار باشند اما به آنها اطمینان دهید که هر کسی با سرعت منحصر به فرد خود رشد میکند.
- تلاش، دستاوردها و رفتارهای مثبت کودک خود را ارج نهید.
- خود را به جای کودک بگذارید و تلاش کنید دنیا را از دریچه نگاه او ببینید: کودک شما در حال دست و پنجه نرم کردن برای تبدیل شدن به فردی مستقل است.
- زمانی که کودک ناگهان خشمگین میشود، آرامش خود را حفظ کنید. قبل از آنکه درباره مشکلش با او صحبت کنید، صبر کنید تا کودک آرام شود.
- با همسر خود یا والدین سایر نوجوانان صحبت کنید. به اشتراک گذاشتن نگرانیها و تجربهها باعث تسهیل شرایط میشود.
- از ابراز وجود کودک خود حمایت کنید حتی اگر برخی از این خود ابرازیها همچون مدل موها یا یک لباس عجیب به نظر برسد.
- نوجوان ممکن است مدت زمان زیادی را صرف رسیدگی به خود کند، مثلا ساعتها در دستشویی یا حمام باشد. این موضوع را تاب بیاورید اما با او درباره محدودیتهای منطقی خانواده صحبت کنید.
- با کودک خود درباره تغییرات دائمی که مایلند در بدنشان ایجاد کنند (مانند تتو یا سوراخ کردن بدن) صحبت کنید و جایگزینهای موقت مثل طرحهای موقت حنا را به آنها معرفی کنید.
- اگر کودک شما آکنه دارد، درباره اینکه چه احساسی از این بابت دارند با او صحبت کنید. اگر آکنهها باعث آزار او میشوند به او پیشنهاد دهید که میتواند با یک پزشک متخصص پوست مشورت کند.
بلوغ زمان دشواری برای کودکان است. در این زمان، آنها در حال تطبیق دادن خود با تغییرات بدنی، پذیرش آکنه یا بوی بدنشان هستند و در عین حال احساسات جدید و هیجان انگیزی را نیز تجربه میکنند. اما این «غلتک احساسات» که نوجوانان بر آن سوارند ممکن است تاثیرات منفی روانشناسی و احساسی نیز داشته باشد، تاثیراتی مثل:
- نوسانات خلقی بدون دلیل
- اعتماد به نفس پایین
- پرخاشگری
- افسردگی
طبق یافتههای اعلام شده از سوی آکادمی کودکان آمریکا، تخمین زده میشود که دو درصد کودکان زیر ده سال افسردگی را تجربه میکنند. از هر روی، در بازه سنی ده تا چهارده سال، که بازه سنی میانگین شروع بلوغ میباشد، به طور کلی میزان افسردگی در کودکان پنج تا هشت درصد افزایش مییابد. میتوان گفت که میزان بروز افسردگی قبل از دوران بلوغ در پسران بالاتر از دختران است، این میزان در زمان بلوغ در دختران دو برابر پسران میگردد.
علائم افسردگی در دوران بلوغعلایمی که ممکن است نشان دهندهی افسردگی باشند عبارتند از:
- افکار آسیب به خود
- امتناع از رفتن به مدرسه
- افت تحصیلی
- رفتارهای پرخطر
- شکایات جسمی مبهم و مداوم
- احساس گناه بیش از حد
- گریههای بیدلیل
- احساس درک نشدن
- از دست دادن علاقه به علایق قبلی
- چسبیدن به یک والد یا نگرانی از مرگ یک والد
- مشکلات خواب
- تغییرات وزن
- خستگیهای بدون دلیل
- دشواری در تمرکز
علایم افسردگی را جدی بگیرید. هرگز تحقیرآمیز رفتار نکنید به خصوص اگر فرزند شما افکار آسیب به خود یا خودکشی دارد.
خلاصهبلوغ از نظر جسمی، روانی و احساسی چالش برانگیز میباشد و پدر مادر بودن کودکی که در دوران بلوغ قرار دارد کار آسانی نیست. سعی کنید رابطه با فرزندتان را همیشه خوب نگه دارید و در صورت بروز مشکلات در دسترس باشید. همچنین قوانین خانواده و انتظاراتتان را روشن و واضح توضیح دهید.
منابع:https: //www.verywellmind.com/depression-during-puberty-1067561
https: //www.betterhealth.vic.gov.au/health/HealthyLiving/Parenting-children-through-puberty
https: //www.nhs.uk/live-well/sexual-health/stages-of-puberty-what-happens-to-boys-and-girls/
https: //kidshealth.org/en/parents/talk-about-puberty.html
نوشته بلوغ چیست و در دختران و پسران چگونه میباشد؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
خواندن کتاب، بهویژه کتابهایی که در راستای کنترل خشم کودکان نوشته شدهاند، یکی از بهترین و مؤثرترین راهها برای آموزش غیرمستقیم مدیریت خشم برای کودکان است. در این شیوه با کمک شخصیتهای داستانی به کودکان آموزش میدهیم خشم خود را کنترل کنند.
اگر کودک شما خشمگین میشود، زمان آن فرا رسیده است که آموزشهای مدیریت خشم را شروع کنید. یکی از مهمترین راهها سوق دادن کودکان به سمت خواندن کتابهایی است که به کنترل خشم کمک میکنند. کتابهای تصویری نقش بهسزایی دارند. اگر کودک شما در سنی نیست که بتواند کتاب بخواند، شما برایش کتاب بخوانید یا داستانها را در قالب قصه تعریف کنید. برای کودکان بزرگتر کتابهایی در این زمینه تهیه کنید. آنها میتوانند خود به تنهایی این کتابها را بخوانند.
نکته مهم اینجاست که با توجه به رده سنی کودک (کودک نوپا و پیشدبستانی، کودکان دبستانی و نوجوانان) باید کتابهای مناسب تهیه کنید و آنها را در اختیار فرزندتان قرار دهید.
کودکان با خواندن این کتابها یاد میگیرند که عصبانی شدن، احساسی طبیعی است اما آنچه که مهم است، واکنش آنها در قبال خشمشان است.
آنها مهارتهایی را برای مقابله با خشمشان کشف میکنند و راهکارهای تازهای را فرا میگیرند. مهارتهایی مانند آرام کردن خود، فکر کردن، کمک گرفتن از افراد معتمد، صحبت کردن و گوش فرا دادن، عذرخواهی کردن، صبور بودن و مثبتاندیش بودن.
منبع:
https://mommyevolution.com
نوشته کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
جدایی والدین و راههای کاهش آسیبهای آن بر فرزندان
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
بسیاری از زوجها وقتی تصمیم خود را برای جدایی و طلاق میگیرند، نگران کودکانشان هستند و از خود میپرسند که آیا بهتر است به خاطر آنها از این تصمیم صرفنظر کنند یا نه؟ در این مواقع نگرانیهای گوناگونی در ذهن والدین شکل میگیرد، از وضعیت زندگی خود در آینده گرفته تا حضانت فرزندان. اما بیشتر از همه نگران واکنش کودکان به طلاق هستند.
طلاق یک تغییر اساسی و اغلب آسیبزا در زندگی کودک به حساب میآید. از دید کودک طلاق بهمنزلهی از دست دادن خانوادهاش است. هنگامی که والدین خبر جدایی خود را به کودک اعلام میکنند بسیاری از آنها دچار اضطراب، ناراحتی و عصبانیت میشوند. البته سن کودک بر نوع واکنش او نسبت به طلاق و درک ساختار جدید خانواده تاثیر میگذارد.
فهرست محتواتاثیر طلاق بر نوزادان – از تولد تا ۱۸ ماهگی
تاثیر طلاق بر نوپایان – از ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگی
تاثیر طلاق بر کودکان پیش دبستانی – کودکان ۳ تا ۶ سال
تاثیر طلاق بر کودکان مدرسهای – کودکان ۶ تا ۱۱ سال
چگونه به کودکان درباره طلاق بگوییم: براساس سن
نحوه گفتگو با کودکان ۰ تا ۵ ساله درباره طلاق
نحوه گفتگو با کودکان ۶ تا ۱۱ ساله درباره طلاق
نحوه گفتگو با کودکان ۱۲ تا ۱۴ ساله درباره طلاق
تاثیر طلاق بر نوزادان - از تولد تا ۱۸ ماهگینوزادان تنش در خانه بین پدر و مادر را احساس میکنند اما قادر به درک دلیل این درگیریها نیستند. در صورت ادامه این تنشها، نوزاد (به ویژه در حضور افراد جدید) بدخلق و تحریک پذیر میشود. همچنین ممکن است برخی رفتارهای پسرفتی یا علائم تاخیر رشد از خود نشان دهد.
تاثیر طلاق بر نوپایان - از ۱۸ ماهگی تا ۳ سالگیدر این سنین پیوند اصلی کودک با والدیناش است. بنابراین پذیرش و درک هرگونه اختلال در خانه برایش دشوار است. علاوه بر این کودکان در این سنین خود محور هستند و فکر میکنند آنها باعث جدایی والدینشان شدهاند. کودک در این شرایط بیشتر گریه میکند، بیش از حد معمول توجه والدینش را میخواهد، انگشت شست خود را میمکد، به استفاده از توالت مقاومت نشان میدهد، ترس از رها شدن و یا مشکل در خوابیدن دارد.
تاثیر طلاق بر کودکان پیش دبستانی - کودکان ۳ تا ۶ سالبرای کودکان پیش دبستانی مهم نیست که فضای خانه چقدر پرتنش باشد آنها مفهوم طلاق را درک نمیکنند و نمیخواهند والدینشان از هم جدا شوند. کودکان پیش دبستانی نیز مانند نوپایان فکر میکنند عامل جدایی پدر و مادرشان هستند. ممکن است نسبت به آینده احساس خوبی نداشته باشند، خشم خود را در درون خود محبوس کنند، افکاری ناخوشایند داشته باشند و یا گرفتار کابوسهای شبانه شوند.
تاثیر طلاق بر کودکان مدرسهای - کودکان ۶ تا ۱۱ سالاگر کودکان مدرسهای در محیطی با محبت پرورش یافته و بزرگ شده باشند طبیعی است ترس از رها شدن داشته باشند. کودکان ۵ تا ۸ ساله مفهوم طلاق را نمیفهمند و خیال میکنند والدین میخواهند از آنها طلاق بگیرند. آنها نگران از دست دادن پدرشان هستند ( اگر با مادر زندگی میکنند) و خیالبافی میکنند که پدر و مادرش دوباره باهم زندگی میکنند. در حقیقت، آنها معتقدند که میتوانند ازدواج والدین خود را “نجات” دهند.
اما کودکان ۸ تا ۱۱ ساله ممکن است یکی از والدین را مقصر جدایی بدانند. او در ذهنش والدین را به دو دسته خوب و بد تقسیم میکند و با والد خوب در یک جبهه قرار میگیرد. آنها والدین خود را به بدجنسی یا خودخواهی متهم میکنند و خشم خود را به روشهای مختلف ابراز میکنند: پسران با همکلاسیهایشان دعوا میکنند و با کل دنیا در جنگ هستند، در حالی که دختران مضطرب، گوشهگیر یا افسرده میشوند. به طور کلی چه دختر و چه پسر ممکن است دچار افسردگی یا سردردهای ناشی از استرس شوند و یا به بهانه مریضی از رفتن به مدرسه سرباز بزنند.
تاثیر طلاق بر نوجواناننوجوانانی که والدینشان از یکدیگر جدا شدهاند احساسات گوناگونی را تجربه میکنند. گاهی اوقات این احساسات به صورت اختلال در زندگی آنها بروز میکند.
تأثیرات متداول طلاق بر نوجوانان شامل موارد زیر است:
- مشکلات تحصیلی
- مشکلات رفتاری در مدرسه
- سرکشی و عدم رضایت
- افسردگی
- مشکل در ایجاد روابط صمیمی
- استرس
- احساس عصبانیت یا اندوه نسبت به یکی از والدین
- مشکل در روابط با خواهر و برادر، همسالان و والدین
- مشکل خواب
رفتارهای پرخطر در نوجوانانی که والدینشان طلاق گرفتهاند نیز بیشتر است. در حقیقت گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانانی که فرزند طلاق هستند ۱.۵ تا ۲ برابر نوجوانان دیگر است.
نمونههایی از رفتارهای پرخطر نوجوانان عبارتند از:
- رابطه جنسی زودهنگام
- مصرف مواد مخدر
- افکار خودکشی و اقدام به خودکشی
به طور کلی طلاق بر دختران و پسران تاثیرات مشابهی دارد اما هر کدام طلاق را به شکل متفاوتی تجربه میکنند.
تحقیقات نشان میدهند که دختران نوجوان تا یک سال بعد از طلاق والدینشان علائمی مانند افسردگی، عصبانیت و مشکلات روانی دارند. این علائم اغلب با گذشت زمان فروکش میکنند.
در بسیاری مواقع مادران حضانت فرزندان خود را بر عهده میگیرند. مطالعات نشان میدهد رابطه مستحکم با مادر به دختران نوجوان کمک میکند تا سریعتر با استرسهای ناشی از طلاق کنار بیایند.
از آنجا که آنها دیگر با پدران خود زندگی نمیکنند، مادران باید به دختران جوان کمک کنند تا رابطه خوبی با پدر خود داشته باشند. البته لازم به ذکر است که شرایط برای هر خانوادهای ممکن است متفاوت باشد.
تحقیقات حاکی از آن است که طلاق میتواند تاثیری منفی بر پیشرفت تحصیلی و شغلی دختران داشته باشد. گزارش شده است حدود ۱۰ درصد از این دختران تمایل خود را به ادامه تحصیل از دست میدهند. با این حال، به طور متوسط، تحقیقات نشان میدهد اگر دختران حداقل از حمایت پدر یا مادر بهرهمند باشند اکثر آنها در مدرسه خوب عمل میکنند.
طلاق میتواند رشد جسمی دختران نوجوان را تغییر دهد. دختران نوجوان در خانوادههای مطلقه و ازدواج مجدد، زودتر از موعد به بلوغ (قاعدگی زودرس) میرسند. بسیاری از این دختران جوان از نظر عاطفی برای تغییراتی که به خاطر بلوغ به وجود میآیند, آمادگی ندارند. به همین دلیل، والدین باید هرچه زودتر با دختران جوان خود درباره این تغییرات جسمی صحبت کنند تا یاد بگیرند که چگونه با آن کنار بیایند.
فرآیند طلاق باعث میشود بسیاری از دختران جوان احساس کنند که باید زودتر بالغ شوند. بسیاری از والدین برای مقابله با تاثیرات منفی طلاق به کسی احتیاج دارند تا آنها را درک و حمایت کند. متأسفانه، در بسیاری از موارد این والدین (به ویژه مادران) برای دستیابی به حمایت به فرزندان خود، به ویژه به دختران کوچک خود متوسل میشوند. بسیاری از مادران مطلقه دخترانشان را مانند یک دوست صمیمی یا خواهر توصیف میکنند و احساس میکنند میتوانند درباره هر چیزی با آنها صحبت کنند، از جمله روابط عاشقانه خود، افسردگی، تنهایی و فشارهای مالی. هنگامی که والدین مشکلات شخصی خود را مانند یک دوست بزرگسال آشکار میکند، به روح و روان فرزندش آسیب میرساند.
طلاق و تاثیر آن بر فرزند پسرتحقیقات نشان میدهد طلاق والدین رفتارهایی مانند پرخاشگری یا دعوا را در پسران افزایش میدهد. همچنین پسران نوجوانی که والدین آنها از هم جدا شدهاند احتمال بیشتری دارد که درگیر بزهکاری شوند. اگر قبل از طلاق اختلافات والدین زیاد باشد این تاثیرات منفی بسیار بیشتر میشوند.
طلاق در رشد روانی پسران نوجوان نیز تاثیر دارد. تحقیقات نشان میدهند که وقتی پدر و مادر طلاق میگیرند، سلامت روانی و اعتماد به نفس پسران نوجوان کاهش مییابد، به خصوص زمانی که ازدواج والدین با درگیری همراه باشد. همچنین پسران پیش دبستانی سال اول طلاق اغلب وابسته، نق نقو، پرخاشگر و سرکش هستند. این مشکلات بعد از یک سال اغلب فروکش میکنند.
عدم حضور پدر پس از طلاق تأثیری منفی بر پسران جوان میگذارد. تحقیقات نشان میدهد که بیشتر کودکان پس از چند سال، ارتباط روزمره با پدران خود را از دست میدهند. برخی از محققان دریافتهاند که نبود پدر احتمالا سازگاری و رشد پسران را به تأخیر میاندازد. به همین دلیل، کارشناسان پیشنهاد میکنند پسران، به ویژه آنهایی که وارد دوره بلوغ میشوند، نیاز به ارتباط مداوم با پدرشان دارند.
چگونه به کودکان درباره طلاق بگوییم: براساس سنشیوه اعلام خبر جدایی پدر و مادر به کودک ۲ ساله با ۱۰ ساله فرق دارد. اینجا چگونگی اعلام خبر طلاق به کودکان در هر سنی آورده شده است:
نحوه گفتگو با کودکان ۰ تا ۵ ساله درباره طلاق نوزادان و نوپایان- به شدت وابسته به والدین هستند
- قادر به درک احساسات خود و موقعیتهای پیچیده نیستند
- به تدریج میخواهند مستقل شوند اما هنوز وابسته هستند
- درکی از روابط علت و معلولی ندارند، هنوز قادر به فکر کردن به آینده نیستند
- تصور میکنند جهان حول محور آنها میچرخد
- مرز میان خیال و واقعیت برایشان مبهم است
- قادر هستند درباره احساساتشان فکر کنند اما توانایی آنها در صحبت کردن درباره احساساتشان محدود است
مراقبت و توجه دائم به کودکان احساس امنیت میبخشد. بنابراین والد باید به طور کامل در خدمت این کوچولوها باشد و تا آنجا که امکان دارد زندگیشان (وعدههای غذایی، خواب، حمام، بازی) طبق روال همیشه باشد. توجه داشته باشید که اگر جو خانه متشنج باشد، نوجوانان میتوانند با رفتن به پاتوق دوستان خود فرار کنند اما نوزادان، نوپایان و کودکان پیشدبستانی نمیتوانند.
کودکان پیش دبستانی به توضیحاتی ساده و واضح نیاز دارند.
جواب این سوالات را در ذهن داشته باشید: کدام والد به خانه دیگری نقل مکان میکند، کودک کجا زندگی خواهد کرد، چه کسی از او مراقبت خواهد کرد و چند وقت یکبار والد دیگر را خواهد دید. به این سوالات کودک پاسخهایی کوتاه دهید سپس منتظر سوالات دیگر او بمانید. انتظار نداشته باشید که با یک بار مکالمه قضیه فیصله پیدا کند. خود را برای چندین مکالمه کوتاه آماده کنید.
نحوه گفتگو با کودکان ۶ تا ۱۱ ساله درباره طلاق کودکان ۶ تا ۸ ساله- دارای توانایی بیشتری برای فکر کردن و صحبت کردن درباره احساساتشان هستند
- دیدشان گستردهتر بوده و کمتر خودمحور هستند، اما هنوز درک محدودی از شرایط پیچیده مانند طلاق دارند
- روابط خارج از خانه بیشتری دارند (دوستان و مدرسه)
• دارای توانایی بیشتری برای درک، فکر کردن و صحبت کردن درباره احساسات و شرایط مربوط به طلاق هستند
• روابط خارج از خانواده (دوستان، معلمان، مربیان) توسعه بیشتری یافته و به یک عامل بزرگتر در برنامهریزی زندگی کودک تبدیل میشوند
• مسایل را سیاه و سفید میبیند و به خاطر جدایی ممکن است شما را سرزنش کند
کودکان در این رده سنی قادرند درباره احساساتشان صحبت کنند اما این بدان معنی نیست که چون قادر به انجام این کار هستند پس حتما آن را انجام خواهند داد.
به طور غیر مستقیم به موضوع طلاق نزدیک شوید. مثلا بگویید: ” بعضی از بچهها وقتی که والدینشان طلاق میگیرن احساس غم، ترس یا حتی عصبانیت میکنن. تو چطور؟ تو هم ناراحتی؟
علاوه بر این کتابهایی که درباره طلاق هستند به کودکان کمک میکنند تا بیشتر به احساسات خود دقت کنند.
- ظرفیت بیشتری برای درک مسائلی مانند طلاق دارند
- در بحثها شرکت میکنند و قادرند برای افزایش آگاهی خود سوالاتی مطرح کنند
- میل به استقلال بیشتر دارند و اختیارات والدینشان را زیر سوال میبرند
- روابط خارج از خانواده از اهمیت فزایندهای برخوردار است
دستیابی به کودکان این رده سنی دشوار است و گاهی طوری رفتار میکنند که غیر قابل دسترس باشند. اما همه نوجوانان همچنان به ارتباط با والدینشان احتیاج دارند. بسیاری از نوجوانان با این کار در حال آزمایش کردن پدر و مادرشان هستند تا ببینند آیا واقعا به آنها توجه میشود یا نه. پس سعی کنید با نوجوانتان صحبت کنید حتی اگر به نظر میرسد او رغبتی به این کار ندارد.
منابعhttps: //www.todaysparent.com/family/kids-and-divorce-an-age-by-age-guide/
https: //www.verywellfamily.com/effects-of-divorce-on-teens-2609530
https: //www.parents.com/parenting/divorce/coping/age-by-age-guide-to-what-children-understand-about-divorce/
http: //yourdivorcequestions.org/how-does-divorce-affect-girls-and-boys-differently/
نوشته جدایی والدین و راههای کاهش آسیبهای آن بر فرزندان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
چگونه عادتهای غذایی ناسالم و بدغذایی در کودکان را اصلاح کنیم؟
اگر کودک بدغذایی دارید و او خوردن تنقلات را به سبزیجات ترجیح میدهد، شما تنها نیستید! بسیاری از والدین با مشکل عادت های غذایی ناسالم و بدغذایی در کودک دستوپنجه نرم میکنند. اما باید بدانید که حل این مشکل غیرممکن نیست.
عادتهای غذایی ناسالم یا پرخوری اغلب از دوران کودکی آغاز میشوند و اگر والدین به موقع متوجه آنها نشوند، این عادات ادامه پیدا میکنند و حتی گاه در آینده به بروز مشکلات و بیماریهای خاص منجر خواهند شد. این شما هستید که در شکل دادن به عادات غذایی کودکتان مسئولید و تصمیم میگیرید در هر وعدهی غذایی خانواده، چه غذایی میل شود و کودکتان چه نوع غذایی بخورد.
برخی از راههای از بین بردن عادتهای بد غذایی:
- وعدههای غذایی را همراه با اعضای خانواده میل کنید و محیطی مثبت ایجاد کنید.
- زمان مشخص و ثابت و برنامهریزی دقیقی برای وعدههای غذایی و حتی میانوعدهها داشته باشید. این کار باعث ایجاد روتین و برنامهای سالم میشود.
- بسیار مهم است که در طی روز حداقل یک وعدهی غذایی را همراه با سایر اعضای خانواده دور هم جمع شوید و میل کنید.
- شما باید زمان تماشای تلویزیون را محدود کنید. بسیاری از کودکان عادت دارند جلوی تلویزیون غذا بخورند. اما وقتی آنها تلویزیون تماشا میکنند، تمایل دارند بیش ازحد نیازشان غذا بخورند و این رفتار گاه باعث مرض چاقی در دوران کودکی خواهد شد.
- همواره مواد غذایی سالم در خانه داشته باشید و آنها را دردسترس کودکان قرار دهید. کودک معمولا در خانه خوراکیای را میخورد که در دسترسش باشد و به راحتی بتواند در یخچال یا کابینت آشپزخانه آن را پیدا کند.
- شما در مقام والد باید الگوی نمونه و مثبتی برای کودکتان باشید و با تاثیرگذاری مثبت روی فرزندتان به او کمک کنید تا عادات بد غذاییاش را کنار بگذارد. برای انجام این کار باید از خودتان شروع کنید.
- غذاهای فستفودی را محدود کنید؛ زیرا چربی، کالری، قند و نمک بالایی دارند و باید به میزان بسیار کمی مصرف شوند.
به خاطر داشته باشید که به غذاهای فستفودی برچسب «غذای بد» نزنید. فقط به کودک خود آموزش دهید که این نوع غذاها باید به صورت بسیار کم و محدود استفاده شوند، زیرا ارزش غذایی بسیار پایینی دارند و برای سلامتی خوب نیستند.
پس شما میتوانید با در دسترس قرار دادن غذای مناسب برای رشد کودک، به فرزندتان کمک کنید تا عادتهای غذایی بدش را ترک کند. این کار تاثیر بهسزایی در بهبود زندگی و سلامت جسمی و روحی او خواهد گذاشت.
منبع:
https://www.indiaparenting.com/
نوشته چگونه عادتهای غذایی ناسالم و بدغذایی در کودکان را اصلاح کنیم؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
مشکلات آموزش توالت رفتن به کودکان
بهتر است زمانی پروسهی آموزش را شروع کنید که بتوانید چند روزی در منزل بمانید. یکی از مشکلات آموزش توالت رفتن به کودکان این است که احتمال دارد در برخی مراحل آموزش مجبور شوید از منزل بیرون بروید. در چنین شرایطی ابتدا نزدیکترین توالت به آن مکان را پیدا کنید و حتماً چند دست لباس تمیز (هم لباس زیر و هم لباس رو) به همرا داشته باشید. یک کیسه یا کیف ضدآب یا پلاستیکی برای قرار دادن لباسهای کثیف و خیس نیز حتماً با خود داشته باشید.
اگر غیر از شما، شخص دیگری از کودکتان مراقبت میکند حتماً به او اطلاع دهید که کودک در حال آموزش دیدن است. زیرا کودک شما برای رفتن به دستشویی به کمک آن شخص نیاز دارد.
به یاد داشته باشید که مشکلات، شکستها و موانع بخشی از آموزش استفاده از توالت هستند. به کودک خود اطمینان خاطر دهید که اشکالی ندارد و او نباید دلسرد و ناامید شده و نگران این موضوع باشد.
شما میتوانید در کم شدن این مشکلات به فرزندتان کمک کنید. مثلاً در طول روز به او یادآور شوید که باید از توالت استفاده کند یا اگر خودش به زبان آورد که «همین الآن دستشویی دارم!»، حرفش را جدی بگیرید و او را به دستشویی ببرید.
شاید بعد از مدتی که روند آموزش خوب پیش میرود، دوباره پسروی کند و مشکلاتی پیش بیاید. این مشکل میتواند به خاطر دوران پراسترسی مانند تولد خواهر یا برادر جدید، جابهجایی خانه، طلاق و… بروز دهد. اگر چنین شد، اشکالی ندارد. میتوانید آموزش را قطع کرده و او را دوباره پوشک کنید. بعد از مدتی که به شرایط عادی زندگی برگشتید، آموزش را دوباره از سر بگیرید.
اما اگر کودک شما از همان ابتدا از توالت رفتن ممانعت میکند، وقفهای ۱ الی۳ ماهه در آموزش ایجاد کنید. شاید او هنوز به اندازه کافی آمادگی ندارد.
در صورتی که کودکتان تا چهار سالگی از توالت استفاده نکرد، حتماً با یک پزشک متخصص مشورت کنید و از او کمک بگیرید.
منابع:
https://raisingchildren.net.au
www.cps.ca
نوشته مشکلات آموزش توالت رفتن به کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
در سنین مختلف کودکان چگونه خشم خود را بروز میدهند؟
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
در این مقاله به بررسی این موضوع میپردازیم که در سنین مختلف کودکان چگونه خشم خود را بروز می دهند؟
صفر تا دو سال:اگر نوزادان، به ویژه نوزادان کنجکاو، وسیلهای که در دست دارند را پرتاپ کنند و دیگر نتوانند آن را بردارند، گریه میکنند (منظور نوزادانی که هنوز چهار دست و پا راه نمیروند). برای آنها بسیار ناراحتکننده و رنجشآور است که محدود باشند و آنچه که میخواهند را نتوانند بهدست بیاورند. بزرگسالان اغلب فرق بین خشم و ناراحتی معمولی نوزادان را نمیتوانند از یکدیگر تشخیص دهند.
بسیار حائز اهمیت است که بدانیم نوزادان فقط یک راه و وسیله برای ابراز ناراحتی و پریشانی خود دارند و آن «گریه کردن» است. گریه کردن بیش از اینکه نشانه و راهی برای بروز خشم باشد، راهی برای ابراز ناراحتی و نیازهای نوزادان است.
پس از شش ماهگی نوزادان ولع زیادی دارند که خودشان غذا بخورند. اگر شما دست نوزاد را بگیرید و عقب بکشید یا تلاش کنید قاشق را از او بگیرید، شاید نوزاد تلاش کند دست خود را آزاد کند و به این طریق اعتراض خود را با خشم و عصبانیت نشان دهد.
برخی نوزادان چون حواس پنجگانه بسیار قوی و حساسی دارند، محیطهای پر نور و بسیار روشن، محیطهای پر سر و صدا یا پر ازدحام، میتوانند موجب رنجش و خشم آنها شوند.
بین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی نوزاد قادر است چهار دست و پا راه برود یا سر پا بایستد و حرکت کند. زمانی که والدینِ نگران و محافظهکار، مانع برداشتن قدمهای جدید نوزاد در این دنیا میشوند، نوزاد را خشمگین میکنند.
سه تا چهار سال:
در این سن خشم کودکان از ناراحتیهایشان سرچشمه میگیرد. این احساس زمانی بروز مییابد که نیازهای آنها برآورده نشود یا نتوانسته باشند کار مد نظرشان را انجام دهند یا معلمان و والدین در حد انتظار به آنها توجه نکرده باشند.
فضای شخصی و فیزیکی برای کودکان سه تا چهار ساله بسیار مهم است و هرگونه تجاوز به این فضاها منجر به خشم و ناراحتی آنها خواهد شد.
اگر در این سن و سال از آنها بخواهید بنشینند و منتظر بمانند، آزرده خاطر میشوند و این کار میتواند موجب خشم آنها شود.
کودکان ۳ و ۴ ساله موقع بازی کردن دوست دارند آزاد باشند و اگر در حین بازی از آنها بخواهیم کاری برخلاف میلشان انجام دهند، خشمگین خواهند شد.
پنج تا شش سال:دلیل بروز خشم در کودکان ۵ تا ۶ سال نیز کلافگی و ناراحتی است. برای مثال شاید نیازهایشان برآورده نشود یا نخواهند وسیلههایشان را به کسی بدهند یا شاید لازم باشد صبر کنند و انتظار بکشند. همه این موارد میتوانند موجب بروز خشم در آنها شوند.
در این رده سنی کودک کمکم یاد میگیرد بنویسد، بخواند و نقاشی کند. همین کارها میتوانند موجب خشم در او شوند، زیرا سطح انتظارات کودک از خودش در حال افزایش است. در نتیجه زمانی که نتواند انتظاراتش را برآورده کند، ناراحت و عصبانی میشود.
اما کودکان در این سن به تدریج یاد میگیریند که باید در مورد خشم خود صحبت کنند و خشمشان را از راهی درست ابراز کنند.
منبع:
https://www.scholastic.com
نوشته در سنین مختلف کودکان چگونه خشم خود را بروز میدهند؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
انواع ترسهای کودکان در سنین مختلف
کودکان به راحتی میترسند و ترس آنها به مرور زمان تغییر میکند. ترسیدن واکنشی طبیعی در کودکان است زیرا به آنها میآموزد خود را در امان نگه دارند. با این حال تفاوت زیادی وجود دارد میان آن چیزی که کودک به عنوان ترس تجربه میکند با زمانی که دچار هراس (فوبیا) میشود. در این مقاله به انواع ترس های کودکان در سنین مختلف میپردازیم.
ترسهای رایج در دوران کودکیبرخی از عواملی که باعث ایجاد ترس در کودکان در سنین مختلف میشود را در فهرست زیر میبینید. بسیاری از این موارد مربوط به تغییرات رشد و عدم بلوغ هستند.
صفر تا ۶ ماهگینوزادان از صداهای بلند میترسند و نسبت به آن واکنش نشان میدهند. از دست دادن تماس فیزیکی، بصری و شنوایی با والدین برای آنها مانند زنگ خطر است زیرا قسمتی از مغزشان که مسئول پایداری شئ[۱] است به طور کامل رشد نکرده است.
۷ تا ۱۲ ماهگینوزادان در این سن به تدریج دائمی بودن اشیاء را درک میکنند و به رابطه علت و معلولی پی میبرند. آنها متوجه میشوند که بزرگسالان دوباره نزدشان برمیگردند و این قدرت را دارند که تا حدودی بر اعمال دیگران تاثیر بگذارند. برای مثال وقتی گریه میکنند کسی به سراغشان میآید. افراد غریبه موجب ترس آنها میشوند. آنها هنوز هم از صداهای بلند میترسند و هر چیزی که به طور ناگهانی در دیدرس آنها قرار گیرد، میتواند باعث ترسشان شود.
۱ سالگیجدایی از والدین در این سن علت اصلی ترس است و تا ۶ سالگی ادامه دارد. کودک یک ساله بسیار به والدین خود وابسته است و دوری از آنها باعث ترس و وحشتش میشود.
۲ سالگیکودکان در این سن اغلب از حیوانات و اجسام بزرگ میترسند. اتاقهای تاریک بهویژه در تنهایی، ترس و نگرانی آنها را افزایش میدهد. خردسالان اغلب به برنامه روزمرهی منظم خود عادت میکنند بنابراین هرگونه تغییری در آن باعث نگرانی و ترسشان میشود.
۳ تا ۴ سالگیبا رشد روزافزون مغز، قدرت تخیل و توانایی پیشبینی اتفاقات بد در کودکان افزایش مییابد. رویاهای او واضحتر شده و در آن هیولا و چیزهای ترسناک ظاهر میشود. آنها ممکن است از حیوانات، ماسک و تاریکی بترسند.
۵ تا ۶ سالگیدر این سن کودکان ترس خود را از آسیبهای فیزیکی و همچنین افراد به زبان میآورند. آنها ممکن است نسبت به ارواح، جادوگران و دیگر موجودات فراطبیعی ابراز ترس و نگرانی کنند. رعد و برق نیز در آنها دلشوره ایجاد میکند و تنها ماندن و تنها خوابیدن هنوز هم چالش برانگیز است.
۷ تا ۸ سالگیاز ترسهای شایع در این سن تنها ماندن است. کودک تمایل دارد حتی هنگام بازی کردن نیز کسی او را همراهی کند. ممکن است درباره مرگ صحبت کند و نگران اتفاقاتی مانند تصادف رانندگی و سقوط هواپیما باشد. هنوز هم احتمالاً با ترس از تاریکی دست و پنجه نرم میکند.
۹ تا ۱۲ سالگیترس بچه در این سنین بیشتر به مدرسه و از جمله امتحان مربوط میشود. نگرانی از وضعیت ظاهری، زخمی شدن و مرگ نیز جزء ترسهای این سنین به حساب میآیند.
نوجوانیبرای یک نوجوان روابط شخصی میتواند منبع سردرگمی، نگرانی و ترس باشد. با توجه به افزایش آگاهی آنها نسبت به جهان و حرکت به سمت بزرگسالی ممکن است درباره مسائل سیاسی ابراز نگرانی کنند. بعضی از نوجوانان برای کاهش ترس خود به خرافات روی میآورند. ترس از آینده و بلایای طبیعی نیز از موارد دیگر ترس در نوجوانی محسوب میشود.
منابع:
https: //parenting.firstcry.com/articles/childhood-fears-and-phobia/#What_Causes_a_Phobia_in_Children
http: //macnamara.ca/portfolio/what-kids-worry-and-fear-at-different-ages/
[۱] object permanence
نوشته انواع ترسهای کودکان در سنین مختلف اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
نقش والدین در غلبه بر استرس در کودکان
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
شما میتوانید در نقش والد به فرزند خود کمک کنید تا از پس استرس خود برآید و به آن غلبه کند. عواملی مانند استراحت مناسب و کافی، تغذیه مناسب و رفتار درست پدر و مادر، میتوانند به درمان و غلبه بر استرس در کودکان کمک فراوانی کنند. شما باید هر روز برای کودکتان زمان مشخصی را اختصاص دهید و در اختیار و در دسترس او باشید. گاهی کودک کافی است فقط با شما وقت بگذراند و یک سری فعالیتهای مفرح و سرگرمکننده و بازی انجام دهد، تا احساس بهتری پیدا کند. مخصوصاً وقتی کودکان سنشان بالاتر میرود، وقت گذراندن با آنها حیاتیتر میشود.
شاید برای شما بسیار سخت باشد بعد از اینکه از سر کار به خانه بازمیگردید، با کودک خود بازی کنید یا با او در مورد روزی که سپری کرده، صحبت کنید. اما ابراز علاقه به کودک، به او نشان میدهد که چقدر برای شما اهمیت دارد.
اگر میخواهید به کودک خود کمک کنید تا بر استرس خود غلبه کند، با او در مورد عواملی که منجر به این استرس شده است صحبت کنید تا با یکدیگر به یک سری راهحلهایی برسید. مانند:
- متوقف کردن یک سری از فعالیتهای غیردرسی
- وقت گذراندن و همصحبتی بیشتر با والدین و معلمان
- برنامهریزی برای ورزش و نرمشهای روزانه
- نوشتن خاطرات و اتفاقات روزانه در دفتر خاطرات
شما همچنین میتوانید برخی شرایط استرسزا را پیشبینی کرده و کودک خود را برای مقابله با آنها آماده کنید.
زمانی که کودکتان نمیخواهد یا نمیتواند در مورد موضوعهای استرسزای خود با شما صحبت کند، سعی کنید شما در مورد مسائل مشابه خودتان صحبت کنید. اما اگر دیدید همچنان تمایلی به صحبت ندارند، از یک متخصص یا روانشناس کمک بگیرید. متخصصان دیدگاه بهتری از سلامت ذهنی کودکتان به شما میدهند و ابزارهایی در اختیارتان قرار میدهند تا در مسیر درست درمان قرار بگیرید.
متخصصان بر این باور هستند که دو روش آگاه بودن والدین از احساسات واقعی کودک و همواره در دسترس و کنار کودک خود بودن، از بهترین راههایی است که میتوانید به کودک خود کمک کنید.
با کودک خود به پارک بروید و پیادهروی کنید. در این صورت هم رابطه شما با او قویتر شده و هم ورزش باعث کاهش استرس میشود. همچنین برای کاهش استرس کودکتان میتوانید او را در کلاسهای موسیقی ثبتنام کنید.
کتاب خواندن، مخصوصاً با صدای بلند باعث کاهش استرس میشود و ۳۰ برابر پیادهروی تاثیر دارد.
پس به طور کلی میتوان گفت:
صحبت با کودک، بازی با او، ثبتنام در کلاسهای موسیقی، مدیریت خواب و خواندن کتاب از جمله مهمترین راهکارها در کاهش استرس کودک شما میباشند.
منابع:
https://psychcenteral.com
https://kidshealth.org
نوشته نقش والدین در غلبه بر استرس در کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
اهمیت پرورش مهارت حل مساله در کودکان
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
ما به طور روزمره در خانه و محل کار با مشکلات زیادی روبهرو هستیم اما طبق عادت این مسائل را حل کرده و به راه خود ادامه میدهیم.
«مهارت حل مساله در کودکان» توانایی مهمی در زندگی کودک بهشمار میرود که باید آن را تقویت کند تا بتواند تصمیمات درستی در زندگی بگیرد. کودکی که قادر است به تنهایی مشکلاتش را حل کند، شاد و با اعتمادبهنفس بوده و احساس استقلال بیشتری خواهد کرد. به همین دلیل آموزش مهارتهای حل مساله از سنین پایین به کودکان اهمیت دارد.
مشکلات باعث شکلگیری شخصیت میشوند و تابآوری و مقاومت ما را افزایش میدهند. در ما تفکر خلاقانه را بیدار کرده و فرصت میدهد تا به مسائل با نگاهی متفاوت بنگریم و کارها را به روشی دیگر انجام دهیم. کودکی که فاقد مهارت حل مساله است ممکن است از امتحان کردن چیزهای جدید اجتناب کند، شرایط خاصی را کاملاً نادیده بگیرد یا در صورت بروز مشکل، عجولانه رفتار کند.
کودکان نیز مانند بزرگسالان هر روز با مشکلاتی مواجه هستند پس به جای اینکه مدام آنها را از مخمصه نجات دهید، به کودک خود فرصت دهید تا مشکلاتش را خودش حل کند.
هنگامی که کودک به مدرسه میرود، از مهارتهای حل مساله در موقعیتهای جدید اجتماعی استفاده میکند و همچنین از آنها در جهت یادگیریهای آموزشی و تحصیلی نیز کمک میگیرد. یک کودک با قابلیت خوب مهارتهای حل مساله، قادر به استفاده از ابتکار خود خواهد بود و میتواند عواقب تصمیمات و اقدامات خود را در مدرسه بسنجد. او از کارها و وظایف جدید نخواهد ترسید بلکه در عوض با خودباوری تمام تلاش خود را میکند تا آن را انجام دهد.
فهرست محتواچرا کودکان به مهارت حل مساله نیاز دارند؟
چگونه مهارت حل مساله را در کودک خود پرورش دهیم؟
چه بازیهایی به مهارت حل مساله کمک میکنند؟
- پازل
- بازیهای تقویت حافظه
- ساختمانسازی با اسباببازیهای ساختنی
- کتابهای فعالیتدار
- پیروی از الگو
- سوال کردن موقع داستان خواندن
- بازیهای رومیزی
- بازی دوز
- طبقهبندی و دستهبندی فعالیتها
- هزارتو بسازید
مهارتهای حل مساله به مهارتهای فکری خاصی گفته میشوند که فرد هنگام مواجهه با چالش از آنها استفاده میکند. برخی از مشکلات نیاز به استفاده از مهارتهای بسیاری دارند، برخی دیگر ساده هستند و فقط به یک یا دو مهارت نیاز دارند. تعدادی از مهارتهای حل مساله عبارتند از:
- تفکر جانبی
- خلاقیت
- تفکر تحلیلی
- مهارتهای تصمیمگیری
- ابتکار عمل
- استدلال منطقی
- ایستادگی
- مهارتهای ارتباطی
مهارتهای مذاکره
طبق تعریفی که در ویکی پدیا ارائه شده است: «مشکل یا مساله، مانعی است که دستیابی به خواسته، مقصد یا هدف مورد نظری را دشوار میسازد. در مفهومی گستردهتر مشکل زمانی پدیدار میشود که فرد از تفاوت قابل توجه بین آنچه که در واقع وجود دارد و آنچه بین افراد دیگر مطلوب است آگاه شود.»
مساله در زندگی کودک، معضلات، معماها و تعارضات ذهنی حل نشدهای هستند که هنوز پاسخی برای آنها پیدا نکرده است. اکثر مشکلات کودکان ساده و به راحتی قابل حل هستند. با این حال، ممکن است شرایطی پیش آید که مشکلات پیش روی کودکان جدی و حاد باشند. در چنین مواقعی کودکان باید درخواست کمک کنند. اما بهطور کلی بسیاری از والدین به فرزندان خود آموزش ندادهاند که چگونه مشکلات را حل کنند. در زندگی، بسته به موقعیتهای مختلف، مشکلات ممکن است منحصربهفرد، نادر و ویژه باشند. برای والدین این امکان وجود ندارد تا همه مهارتهای حل مسالهای که در جهان وجود دارد را آموزش دهند اما میتوانند از برخی روشهای ساده برای آموزش فرزندان خود در حوزه حل مساله استفاده کنند.
چرا کودکان به مهارت حل مساله نیاز دارند؟حل مساله در زندگی کودکان یک مهارت حیاتی به حساب میآید. مهارتهای حل مساله برای حل تعارضاتی که تقریباً هر روز در زندگی بروز میکنند، ضروری هستند. کودکان با استفاده از مهارتهای حل مساله میتوانند مشکلات خود را در آرامش حل کرده و همچنین عزت نفس و اعتمادبهنفسشان افزایش یابد. مهارتهای حل مساله موجب میشود کودکان مشکلات کوچک و بزرگ خود را با اعتمادبهنفسی بالا حل کنند. چه فرزندان شما امروز در مدرسه تحصیل میکنند و چه هنوز در خانه هستند، آموزش مهارتهای حل مساله به آنها کمک میکند تا شخصیتی پویا و ذهنی هوشمند داشته باشند. هنگامی که فرزندان شما میدانند چگونه مشکلات را حل کنند، با کسب نمرات بهتر در کلاس شکوفا میشوند. بهعلاوه، مهارت حل مساله به فرزندان شما کمک میکند تا با هر نوع مشکل یا موانعی که در جامعه روبهرو میشوند، مقابله کنند.
مشکلات، جزیی از واقعیتهای زندگی هستند. چه پولدار چه فقیر، همه مشکلات خود را دارند. به همین ترتیب، کودکان نیز از آن در امان نیستند. آنها مشکلات خاص خود را دارند که در کلاس و خانه با آن روبهرو هستند. کودکان میتوانند به شیوه خود با هر نوع مشکلی کنار بیایند. در بسیاری از موارد، روشهایی که کودکان برای حل مشکلات خود استفاده میکنند، ابتدایی اما در بهترین حالت خود بوده. اگر فرزندان شما نتوانند مشکلات خود را حل کنند، افسرده و مایوس میشوند. از سویی دیگر، کودکانی که میتوانند مشکلات را حل کنند، بسیار با اعتمادبهنفس و جسور هستند.
برای کودکان، یادگیری نحوه حل موثر مسائل روزمره، میتواند به منزلهی موفقیت و شکست باشد. عدم توانایی حل مشکلات، منبع بزرگی از ترس و اضطراب در کودکان ایجاد میکند. حل مساله کاری سخت و علمی نیست، بلکه هنر دوام آوردن در هر شرایطی با اشتیاق و سرعت عمل است.
- والدین هلیکوپتری[۱] نباشید
به کودکان خود در هر سنی که هستند اجازه دهید اشتباه کنند و به آنها یاد دهید که چگونه همیشه رو به جلو حرکت کنند.
- آنها را به انجام بازیهای خلاقانه تشویق کنید
بیشترین میزان یادگیری کودکان در هر سنی از طریق بازی صورت میگیرد. دقت کنید که بازی آنها به اندازه کافی چالش برانگیز باشد و نیاز به قدرت تخیل داشته باشد. در نهایت حل مساله خودش به پاداش منتهی میشود. مکعبهای چوبی یا ساختن یک قلعه با وسایل موجود در خانه، از جمله این بازیها به حساب میآیند.
- گاه به گاه در مسیر تجربیاتشان موانعی برای آنها ایجاد کنید
دشواریِ مساله معقول و منطقی باشد و از قابل حل بودن آن اطمینان داشته باشید. هرچه مساله جوابهای موثقتری داشته باشد، بهتر است.
- حل مساله را بخشی از فرهنگ خانه خود سازید
فائق آمدن بر مشکلات را سرگرمکننده سازید. همه ما دائماً در حال حل مشکلات هستیم، بنابراین چرا چالشهای خانواده را با نگرشی مثبت حل نکنیم؟!
- با کودکان داستانهایی درباره حل مساله بخوانید
گری پائلسون داستانهایی الهامبخش از این قبیل را برای کودک بخوانید.
- برخی از وسایل خانه را خودتان تعمیر کنید
در حقیقت کودک هرچه بیشتر شما را در حال حل گام به گام مساله ببیند، بیشتر در آینده از پس حل کردن مشکلاتش بر میآید.
- مراحل اصلی حل مساله را به آنها بیاموزید
- مشکل را شناسایی کنید. ( برای مثال: «من همیشه دلم برای اتوبوس مدرسه تنگ میشه»)
- مشکل را به بخشهای قابل مدیریت تقسیم کنید. به این طریق هیچ کدام غیرممکن به نظر نمیرسد.
- تکالیفمو تموم نکردم
- صبحانهام را نخوردم
- دندونهامو مسواک نزدم
- ناهار من بستهبندی نشده
- کوله پشتی من آماده نیست
یکی یکی مسائل را حل کنید تا مشکل حل شود.
- به کودکان اجازه دهید شکست را تجربه کنند
اگر نمیخواهیم فرزندانمان در انجام کاری شکست بخورند، پس نمیخواهیم فرزندانمان یاد بگیرند.
- به طور روزمره از بچههای خود کمک بخواهید
کودکان باید بدانند که شما به تواناییهای آنها برای حل مسائل احترام میگذارید. «نمیدونم امسال کریسمس چطور از پس هزینهها بربیایم. نظر تو چیه؟» هماندیشی را در خانواده تمرین کنید. شما قطعاً از اینکه کودکان تا چه حد میتوانند خلاق باشند متعجب خواهید شد.
[۱] والدین هلیکوپتری به والدینی گفته میشود که بیش از حد درگیر زندگی فرزندانشان هستند و اجازه انجام کاری را به آنها نمیدهند، مخصوصاً در دوران تحصیل. واژه هلیکوپتر به دلیل اینکه والدین همانند هلیکوپتری بالای سر فرزندانشان پرواز میکنند و اعمال او را زیر نظر دارد، گذاشته شده است.
مراحل حل مسالهکودکی که برای حل مشکلات تلاش نمیکند اغلب دچار احساس درماندگی یا ناامیدی میشود. زمانی که دستورالعمل شفافی برای حل مشکلات در اختیارشان قرار میدهید به توانایی خود بیشتر ایمان میآورد. مراحل حل مساله عبارتند از:
- مساله را شناسایی کنید: هنگامی که کودک گرفتار به نظر میرسد، بیان مساله با صدای بلند کارساز است و به او کمک میکند تا مشکلش را بیان کند، برای مثال: «تو کسیو نداری که زنگ تفریح باهاش بازی کنی» یا «مطمئن نیستی که در کلاس فوقالعاده ریاضی شرکت کنی»
- حداقل ۵ راه حل آسان ارائه کنید: تمام راههای ممکن که برای حل مساله به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. تاکید کنید که لزوماً همه راه حلها ایده خوبی نیستند (حداقل در این مرحله). اگر کودک شما تلاش میکند تا ایدهای را مطرح کند، به او در ارائهی راه حل کمک کنید. حتی یک جواب یا ایدهی دور از ذهن نیز ممکن است راه حل احتمالی باشد. نکته اصلی این است که او متوجه شود که با کمی خلاقیت میتواند راه حلهای زیادی پیدا کند.
- جوانب مثبت و منفی هر راه حل را مشخص کنید: به کودک کمک کنید تا پیامدهای مثبت و منفی احتمالی برای هر راه حل را شناسایی کند.
- یک راه حل را انتخاب کنید: زمانی که کودک نتایج مثبت و منفی احتمالی را ارزیابی کرد، او را به انتخاب یک راه حل تشویق کنید.
- امتحان کنید: به او بگویید که یک راه حل را امتحان کند و ببیند چه اتفاقی میافتد. اگر جواب نداد، میتواند راه حل دیگری را که در مرحله ۲ تهیه کرده، امتحان کند.
بازیها و فعالیتهایی وجود دارند که میتوانید با کودک خود در خانه انجام دهید. بسیاری از این فعالیتها را باید هر روز با کودک انجام داد.
۱- پازلیکی از بهترین فعالیتهای فکری پازل است. هر پازل مجموعه بزرگی از قطعههای پراکنده است که باید مرتب شوند و دوباره کنار هم قرار گیرند. کودکان باید همیشه با پازل سر و کار داشته باشند. پازلها برای تقویت مهارتهای فکری عالی هستند.
این نوع بازیها، حافظهی کودک شما را تقویت کرده و توجه او را به جزئیات افزایش میدهد.
کارتهایی که هر کدام یک جفت شبیه به خود دارند را به صورت پراکنده به پشت روی میز بچینید. به نوبت دو کارت را انتخاب کرده و برگردانید. اگر دو کارت هم شکل را برگرداندید، آنها را برای خود نگه دارید در غیر این صورت کارتها را به پشت برگردانده تا دوباره نوبت شما شود.
کودک را تشویق کنید تا تمرکز کند و جای تصاویر را به خاطر بسپارد و تلاش کند تا دو کارت هم شکل را پیدا کند.
۳- ساختمانسازی با اسباببازیهای ساختنیاسباببازیهای ساختنی مانند لگوها، سازههای چوبی و سازههای مهندسی باید جزو کالاهای اصلی خانه شما باشند.
هرچیزی که کودک میسازد یک چالش است زیرا لازم است درباره اینکه چه چیزی میسازد و چطور قطعات را کنار هم قرار میدهد، فکر کند تا در نهایت به طرحی مناسب و کاربردی برسد.
فرزند خود را آزاد بگذارید تا هرچه میخواهد بسازد و گهگاه چالشی تعیین کنید و از او بخواهید ساختاری با ویژگیهای خاص بسازد. مثلاً:
- دو برج بساز و بوسیله یک پل آنها را بهم متصل کن.
- موجودی بساز که روی پاهایش میایستد ولی سه بازو دارد
سپس مشاهده خواهید کرد که کودک به تکاپو میافتد تا راهی برای ساخت آنها بیابد.
۴- کتابهای فعالیتدار- کتابهایی که کودک باید به دنبال اشتباهی در تصاویرش بگردد برای پرورش مهارت حل مساله بسیار مناسب هستند. ممکن است در نقاشیها ایرادات ظریف یا واضحی وجود داشته باشد و کودک شما باید به دقت فکر کند تا متوجه آنها شود.
- کتابهایی که دارای تصاویر مخفی هستند مانند… در این نوع کتابها کودک باید فرد یا شی خاصی را در میان انبوهی از چیزهای مختلف پیدا کند.
- این فعالیت ساده را میتوان با مجموعهای از قطعات، اشکال یا مهرههای رنگی انجام داد.
- با استفاده از قطعات، یک سازه با الگوی مشخص بسازید و از کودک خود بخواهید که آن را ادامه دهد. به الگو با تغییر رنگها، اشکال و اندازهها تنوع دهید.
- این فعالیت به کودک شما آموزش میدهد تا اطلاعات داده شده را تجزیه و تحلیل و معنا کند، الگو را تشخیص داده و دوباره آن را بسازد.
عادت کنید هنگام خواندن داستان از کودک سوال کنید زیرا این کار مهارتهای تفکر را پرورش میدهد. به جای اینکه فقط از رو بخوانید و کودکتان نیز با بیمیلی به شما گوش کند، سوالاتی درباره داستان مطرح کنید و روی چگونگی حل مشکلات تمرکز کنید.
در اینجا چند نمونه آورده شده است:
- فکر میکنی چرا خرس اون کارو کرد؟
- فکر میکنی دوستش خوشحال میشه؟ چرا؟
- اگه جای میمون بودی چیکار میکردی؟
- فکر میکنی پیتر چه جوری میتونه به کمک دوستش اوضاع رو بهتر کنه؟
- اگه تمساح تصمیم نگرفته بود که خرگوش رو بخوره داستان چه جوری تموم میشد؟
بازیهای رومیزی راهی عالی برای توسعه مهارتهای حل مساله هستند.
از بازیهای سادهای مثل مار و پله شروع کنید تا به کودک مهارت رعایت قوانین و حرکت منطقی مهره را آموزش دهید. سپس او را با بازیهایی مانند… که نیاز به برنامهریزی و تفکر عمیقتر دارند، آشنا کنید.
همچنین بازیهای کارتی مانند… برای آموزش تفکر و حل مشکلات به خردسالان عالی هستند.
۸- بازی دوز«دوز» یک بازی عالی برای آموزش مهارتهای تصمیمگیری، تفکر قبل از عمل و سنجیدن عواقب احتمالی است.
از تخته بازی دوز استفاده کنید یا یک جدول ساده مانند جدول بالا را روی کاغذ یا تخته سیاه بکشید. به نوبت یک O یاX به جدول اضافه کنید و ببینید چه کسی میتواند اول از همه یک ردیف سه تایی ایجاد کند.
۹- طبقهبندی و دستهبندی فعالیتهااین فعالیت را میتوان با دکمهها، منجوقها یا حتی با باز کردن ماشین ظرفشویی انجام داد.
هدف، آموزش مهارت طبقهبندی و دستهبندی اطلاعات از طریق اشیا فیزیکی است.
در اینجا چند ایده برای دستهبندی آورده شده است:
- از کودک بخواهید لباسهای شسته شده مادر، پدر و… یا جورابها و شلوارکها را جدا کند.
- کشوی کارد و چنگال را خالی کنید، همه وسایل را مخلوط کرده و سپس کودک چاقو، قاشق غذاخوری، قاشق چایخوری و غیره را از یکدیگر جدا کند.
- اسباببازیهای اتاق خواب کودک خود را با کمک هم طبقهبندی و مرتب کنید – همه کتابها، اسباببازیهای ساختنی، اسباببازیهای نرم و غیره.
این فعالیت برای هر سنی بهویژه خردسالان بسیار سرگرمکننده و مناسب است.
با استفاده از گچ، یک هزارتو روی زمین بکشید. یکی دوتا از راهروها را به بن بست ختم کنید. به کودک خود بیاموزید که راه خود را پیدا کند!
زمانی که کودک در تشخیص مسیر و پیدا کردن راه خبره شد، مسیرها را پیچیدهتر کرده و بنبستهای دیگری نیز به آن اضافه کنید.
چگونه با کتابخوانی مهارت حل مساله را به کودک آموزش دهیم؟کتابها راهی شگفتانگیز برای گشودن پنجره به سوی فراشناخت هستند.
در هر کتابی که شخصیت آن به چیزی میاندیشد یا فرآیند حل یک مشکل را طی میکند، به طوری ایدهآل و منحصربهفرد، بر کودک شما تاثیر خواهد گذاشت و تفکر انتقادی و ابتکاری او را تقویت خواهد کرد.
پیامی که بچهها اغلب از مدرسه دریافت میکنند این است که تنها یک پاسخ صحیح وجود دارد و همه باید از این قانون تبعیت کنند. ولی روزی در زندگی واقعی فرا میرسد که ناگهان دیگر تنها یک پاسخ درست وجود نخواهد داشت. خواندن کتابهایی که حاوی پیامهای متعددی درباره تفکر هستند، برای مقابله با فشارهای ناشی از کمالگرایی، بیعیب بودن و سازشپذیری بسیار مفید هستند.
منابع:https: //www. kumon. co. uk/blog/developing-problem-solving-skills-in-children/
https: //www. allprodad. com/10-ways-teach-children-problem-solvers/
https: //www. verywellfamily. com/teach-kids-problem-solving-skills-1095015
https: //empoweredparents. co/problem-solving-activities-preschoolers/
https: //nurtureandthriveblog. com/books-teach-children-brain-thinking/
http: //www.brainy-child.com/articles/teach-problem-solving-skills.shtml
نوشته اهمیت پرورش مهارت حل مساله در کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟
برای کنترل خشم کودکان، کنار کودک خود باشید و با همکاری یکدیگر با این احساس مقابله کنید. در این صورت به کودکتان نشان میدهید خشم مشکلی است که میتوان آن را حل کرد.
واکنشی که هنگام خشمگین شدن از خود بروز میدهید، در چگونگی واکنش فرزندتان در مقابل خشم تاثیرگذار است. بنابراین در کنار یکدیگر و با روشهای درست با خشمتان مقابله کنید. این شیوه کمک میکند هر دو به درستی با احساس خود روبهرو شوید.
چنانچه کودک شما نداند چگونه میتواند احساس ناراحتی و خشم خود را کنترل کند، این احساسات به سرعت به غیظ، بیاحترامی و رفتارهایی پرخاشگرانه و تهاجمی بدل خواهند شد. بنابراین کودکان به دلایل گوناگون خشم را تجربه میکنند.
کودکان نمیتوانند احساساتشان را کنترل کنند و آرام شوند. پس از استراتژیها و راهکارهای مؤثر استفاده کنید و «مهارتهای مدیریت خشم» را به آنها آموزش دهید.
باید به کودکتان کمک کنید به شناختی درست از خشماش دست یابد. شما با شناسایی علایم خشم در او متوجه میشوید که خشمگین است و در نتیجه میتوانید کودکتان را هم از این موضوع آگاه کنید.
هنگامی که کودکتان از خشم خود آگاه باشد، میتوانید به او کمک کنید. اما دقت داشته باشید که نصیحت همراه با سرزنش، آخرین گزینهای است که کودکان از ما میخواهند. آنها از ما میخواهند که درکشان کنیم.
با توجه به تیپ شخصیتی کودکتان زمان درستی و راه درستی برای کمک به او انتخاب کنید. کودکان درونگرا و برونگرا کاملاً متفاوت هستند. کودکان برونگرا دوست دارند همان موقع که خشمگین هستند صحبت کنند اما کودکان درونگرا منتظر گذشت زمان هستند و ترجیح میدهند پیش از صحبت کردن در موردش فکر کنند.
به کودک خود کمک کنید خشماش را قبول کند و مسئولیت آن را متقبل شود. به او آموزش دهید که هنگام بروز خشم و عصبانیت، سادهترین راه سرزنش دیگری است و اینکه بگوییم: «تقصیر توست. تو مرا عصبانی کردی!» اما این کار درست نیست. میتوانیم به کودک خود یاد دهیم که سایر انسانها میتوانند کاری کنند که ما را نارحت کنند ولی در نهایت ما مسئول واکنشها و رفتارهای خودمان هستیم. اگر عصبانی هستیم مسئولیت این احساس و شیوه مدیریت آن بر عهده خود ماست.
در تصمیمگیری به کودک خود کمک کنید. اگر او از خشم خود آگاه باشد، یاد خواهد گرفت که در چنین شرایطی دو انتخاب پیش رو دارد. او میتواند اجازه دهد خشم، کنترل امور را در دست بگیرد یا خودش خشم را کنترل و مدیریت کند.
شما میتوانید با صحبت کردن با کودک خشمگین او را در مسیر مدیریت خشم یاری کنید. البته پر واضح است روشی که شما برای صحبت با کودکتان انتخاب میکنید بستگی به سن و سال او، شخصیت و روند رشد احساسات شخصی او دارد.
به او کمک کنید دلیل و منبع خشم خود را تشخیص دهد و آن را تعریف کند. به کودکتان کمک کنید راهحلهایش را بسط دهد و بهترین را انتخاب کند. راههای گوناگونی برای مقابله با خشم وجود دارد که برخی از آنها سازنده و برخی مخرب هستند. از راهکارهای سازنده برای کنترل احساس خشم در کودکان میتوان به تشویق کودکان به انجام بازیهای پرتحرک، پیادهروی کوتاه، تنفس عمیق، صحبت کردن با فردی که مورد اعتماد آنهاست و غیره اشاره کرد.
به کودک خود کمک کنید واکنش خود را در قبال خشماش مرور کند.
به یاد داشته باشید که یاد گرفتن مقابله با احساسات کار آسانی نیست و روندی زمانبر است و به آزمون و خطا نیاز دارد. برای کوچکترین قدمهایی که کودکتان در این روند برمیدارد او را تشویق کنید و در هر فرصتی که پیش میآید او را تحسین کنید.
همواره به او کمک کنید راهکارهای درست و سالم را بیابد و انتخاب کند.
منبع:
Family First, LLC.
https://www.verywellfamilly.com
نوشته والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
راهکارهایی برای غلبه بر ترس از مرگ در کودکان
نویسنده: دکتر دونا متیوس[۱]
برگردان: آذین بذرافشان
بعضی از بچهها بسیار نگران مرگ هستند، خواه شخص نزدیکی را از دست داده باشند خواه نه. برای بعضی از آنها ممکن است که یک داستان عامل نگرانیشان شده باشد و برای بعضی دیگر دیدن قبرستان، یا شنیدن صحبتهای اعضای خانواده درباره مرگ. عدهای دیگر از بچهها به طور آشکار نگران از دست دادن شخصی که دوستش دارند یا حیوان خانگیشان هستند. صرف نظر از شرایط، والدین میتوانند در کنترل و غلبه بر ترس از مرگ در کودکان کمک کنند که دردساز نشوند.
چگونه به کودکان کمک کنیم تا بر ترس از مرگ غلبه کنند؟- زمانی که فرزندتان درباره مرگ صحبت میکند سراپا گوش باشید. گوشی خود را زمین بگذارید، خارج کردن ظروف از ماشین ظرفشویی را متوقف کنید. طوری رفتار کنید که گویی افکار یا نگرانیهای کودک شما در این زمینه برای شما بسیار مهم هستند.
- طوری رفتار نکنید که انگار نگران او هستید. کودک به شما به عنوان یک بزرگسال نیاز دارد، فردی قوی و مسئول که مراقب اوست.
- حقایق را ماست مالی نکنید. واقعبین اما مهربان باشید. با آنها درباره جبر چرخه زندگی صحبت کنید و اینکه چطور این چرخه برای همه موجودات زنده صدق میکند. گیاهان، حیوانات، انسانها. کودک شما از حقیقت زیستی جانداران آگاه میشود و احساس میکند میتواند به والدین خود اعتماد کرده و حقیقت را به آنها بگوید. (توجه: از اصطلاح «مردن» استفاده کنید نه «به خواب رفتن». مگر اینکه بخواهید فرزندتان دچار مشکلات خواب نیز بشود!)
- بزرگترین ترس کودکان این است که خودشان یا والدینشان به زودی خواهند مرد. به آنها بگویید که شما قصد دارید برای مدت خیلی طولانی کنارشان بمانید. اگر فرزندتان بپرسد که بعد از مرگ چه اتفاقی میافتد تا حد ممکن پاسخی مثبت دهید بدون اینکه جنبه عرفانی و رمزآلود داشته باشد. (شما قرار نیست کودک خود را با حرف زدن درباره ارواح بیشتر بترسانید یا به این فکر بیاندازید که افراد یا حیوانات خانگی تصمیم گرفتهاند به جای بهتری بروند به همین دلیل آنها را ترک کردهاند). میتوانید درباره اینکه چگونه یک شخص (یا حیوان خانگی) در خاطرات افراد باقی میماند صحبت کنید. «مادربزرگ همیشه در قلب من خواهد بود. او دیگر برنمیگردد اما هنوز هم اینجاست، در خاطرات ما.»
- کودکان نیز مانند بزرگسالان جسم و ذهن سالمتری خواهند داشت زمانی که برنامهای منظم برای خواب، غذا، در آغوش کشیدن، یادگیری، کارهای روزمره و استراحت داشته باشند.
- به فرزندتان یاد دهید قدردان چیزهای خوبی باشد که در زندگیاش دارد. سپاسگزاری مزایای زیادی دارد و باعث افزایش آرامش، خوشبختی، انرژی، خوشبینی و همدلی میگردد.
- هر روز ۱۰ دقیقه (یا یک ساعت قبل خواب) با فرزندتان راجع به ترسهایش صحبت کنید. از او بخواهید درباره نگرانیهایش با شما صحبت کند. خونسرد، مثبت و آرام باشید.
- مفهوم مرگ را برای کودکان توضیح دهید و برایشان کتاب با موضوع توضیح مرگ برای کودکان بخوانید. مانند : «فرشته پدربزرگ»، «قورباغه و آواز پرنده»، «فراتر از یک رویا»، «یک دقیقه صبر کن»، «او هنوز اینجاست»، «پدر اسلاگ»، «با آیدا تا همیشه» و…
- اگر این نگرانیها زیاد است و شما قادر نیستید کودک خود را آرام کنید با یک متخصص صحبت کنید. در رفع اضطراب فرزندتان ممکن است به کمک نیاز داشته باشید.
منبع:
https: //www.psychologytoday.com/us/blog/going-beyond-intelligence/201802/young-children-and-the-fear-death
[۱] Dona Matthews Ph.D.
نوشته راهکارهایی برای غلبه بر ترس از مرگ در کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
علائم و نشانههای استرس در کودکان
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
شما به عنوان والد نقش مهمی در حفظ سلامت عاطفی کودک دارید و میتوانید کمک کنید تا کودک در معرض کمترین حجم استرس قرار بگیرد. اما برای این کار ابتدا باید علائم و نشانه های استرس در کودکان را بشناسید و تشخیص دهید. همیشه به راحتی نمیتوان تشخیص داد که کودک چه موقع استرس دارد ولی تغییرات مقطعی رفتارهایش، مانند: تغییرات پیوسته روحی و دمدمی مزاج شدن، شب ادراری، تغییر در برنامه خوابش و… میتوانند از نشانههای استرس در کودک باشند.
در برخی کودکان نشانههای فیزیکی همچون دلدرد و یا سردرد نیز از علائم استرس میباشند یا شاید کودک شما در انجام تکالیف یا تمرکز کردن دچار مشکل شود، یا گوشهگیر شود و ساعات زیادی را به تنهایی سپری کند.
کودکان با سن و سال کمتر، عادتهای جدیدی مثل میکزدن انگشت شست یا بازی با موهایشان را پیدا میکنند.
یا شاید کودک شما شروع به دروغ گفتن، قلدری کردن برای بچههای کوچکتر یا قدرتطلبی کند.
کودکی که دچار استرس شده باشد ممکن است برای مشکلات کوچک و جزیی نیز بیش از حد واکنش نشان دهد، شبها کابوس ببیند، به والدینش وابسته شود یا در عملکرد تحصیلیاش دچار تغییرات فاحشی شود.
پس به طور کلی میتوان گفت، علائم و نشانه های استرس در کودکان به دو صورت عمده میباشند:
- نشانههای فیزیکی
- نشانههای عاطفی و رفتاری
- واکنش بیش ازحد به مسائل و مشکلات ناچیز مانند حمله کردن، گاز گرفتن، گریه کردن، جیغ زدن.
- مشکلات خواب مانند بیخوابی، شب ادراری، کابوس
- کاهش اشتها
- شکایت از سردرد یا دلدرد
نشانههای عاطفی و رفتاری:
- کاهش عملکرد در مدرسه و سایر فعالیتهای غیردرسی
- رفتارهای پسرفتی؛ یعنی رفتارهایی که مناسب سن آنها نباشند، مانند میک زدن انگشت شست مثل کودکان نوپا
- دیدن کابوس، کجخلقی و دمدمی مزاجی شدن
- ترسهای جدید و مکرر
- ناتوانی در آرام شدن و کنترل کردن احساساتشان
منابع:
https://parenting.firstcry.com
https://ourfamilywizard.com
نوشته علائم و نشانههای استرس در کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
تغذیه سالم کودکان در سنین مختلف
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
شما در مقام والد نقشی مهم در بهوجود آوردن عادات تغذیه سالم کودکان خود دارید. این شما هستید که غذاهایی که در هر وعدهی غذایی کودکتان میخورد را انتخاب میکنید و به او پیشنهاد میدهید.
پیش از اینکه بررسی کنیم غذای مناسب برای رشد کودک در سنین مختلف چه چیزهایی هستند، بهتراست با ۵ گروه مواد غذایی اصلی و مهم که در هرم غذایی کودکان وجود دارند، آشنا شویم:
- سبزیجات
- میوهها
- غلات
- لبنیات کمچرب
- پروتئینها
هر یک از این گروههای غذایی مواد مغذی گوناگون و متفاوتی دارند که بدن کودک شما برای رشد و عملکرد خوب به آنها نیاز دارد. برای همین باید تمام این ۵ گروه در رژیم غذایی کودک گنجانده شوند.
نوزادان و کودکان بین ۱ تا ۳ سالگی:تا ۶ ماهگی بهترین و طبیعیترین غذا برای نوزاد شیر مادر است. بعد از ۶ ماهگی کودکان از لحاظ رشد فیزیکی آمادگی کافی دارند تا غذاهای دیگر را هم مصرف کنند و مخصوصاً مصرف مواد غذایی سرشار از آهن بسیار مهم و ضروری است. باید کمکم انواع گوناگون پورههای سبزیجات، میوهها و سایر غذاهای ۵ گروه اصلی و مغذی هرم غذایی را به رژیم غذایی او اضافه کنید و به تدریج تنوع غذاییاش را افزایش دهید. به مرور که کودکتان بزرگتر بافت غذایی او را از حالت پوره به غذاهای نرم، کوبیده شده و خورد شده تغییر بدهید.
عسل و تخممرغ خام یا نیمپز برای کودک زیر ۱۲ ماه مناسب نیست. از ۱۲ ماهگی به بعد میتوانید انواع غذاهای سالمی را که بقیهی اعضای خانواده نیز از خوردنشان لذت میبرند، به کودکتان پیشنهاد کنید؛ بافت و شکل غذاییاش میتواند مانند غذای بقیهی اعضای خانواده باشد. تا ۲ سالگی بهترین نوشیدنی برای کودک شیر مادر و آب است. مصرف انواع آبمیوهها، نوشیدنیهای قند دار، چای و قهوه مضر است.
بهتر است به کودک خود ۳ وعده غذای اصلی و ۲ الی ۳ میانوعده، با فاصلهی زمانی ۲ تا ۳ ساعته بدهید. برای هر کدام از این وعدههای غذایی زمان مشخص و ثابتی داشته باشید. مقدار غذایی که کودکتان نیاز دارد به سن او، سطح فعالیتش و… بستگی دارد و متغیر است.
کودکان بین ۲ تا ۵ سالگی:
رشد ذهنی و فیزیکی کودک شما در این دوران بسیار حیاتی است. مواد غذایی و گروههای غذایی بسیار ضروری و موثری که مصرفشان در این دوران بسیار مهم است عبارتاند از:
- غذاهای سرشار از پروتئین و انرژی
- مصرف روزانهی خشکبارها، عسل، تخممرغ، شیر در صبحانه
- مصرف انواع سبزیجات و انواع میوهها در طول روز
- مصرف غلات کامل، خرما، مویز، کشمش، انواع سوپها و…
برای کودکان در این سنی:
- مصرف لبنیات بسیار مهم است و تا ۴ بار در روز میتوانند مصرف کنند.
- مصرف گوشت و گروه پروتئینها بسیار ضروری است و تا ۴ بار در روز میتوانند مصرف شوند.
- مصرف میوهها و سبزیجات به هیچ وجه نباید فراموش شود و تا ۳ الی ۵ بار در روز میتوانند این مواد را مصرف کنند.
- مصرف نان و غلات کامل نیز بسیار حائز اهمیت است.
- چربیها و روغنهای سالم نیز در رژیم غذایی کودکتان باید جایگاه خودشان را داشته باشند.
منابع:
http://www.sahealth.sa.gov.au
http://www.ceregrow.in
http://www.urmc.rochester.edu
نوشته تغذیه سالم کودکان در سنین مختلف اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
چرا خواندن داستانهای ترسناک برای کودکان اهمیت دارد؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
بعضی از والدین برای محافظت از فرزندان خود آنها را از کتابها، برنامههای تلوزیونی و فیلمهای ترسناک دور میکنند. غافل از اینکه داستانهای ترسناک تا حدودی به کودکان کمک میکنند تا یاد بگیرند چگونه در زندگی واقعی با ترس خود کنار بیایند.
کمی به این موضوع فکر کنید: شما بعد از دیدن فیلمی ترسناک یا پیاده شدن از ترن هوایی احساس موفقیت میکنید و اعتمادبهنفستان افزایش مییابد. بعد از خواندن کتاب ترسناک برای کودکان نیز آنها همین حس را تجربه میکند. این افزایش اعتمادبهنفس به کودکان میآموزد اگرچه ممکن است در زندگی با شرایط بسیار ترسناکی روبهرو شوند، اما این امکان وجود دارد که بتوان آن را پشت سر گذاشت و شرایط بهتری ساخت.
لازم نیست بچههای خود را بترسانید، اما اشکالی ندارد که هر چند وقت یکبار داستانهای جن و پری بخوانند یا از لولوخورخوره بترسند. آنها یاد خواهند گرفت که چگونه در شرایط کمخطر با ترس خود کنار بیایند و برای بسیاری از موانع واقعی که در زندگی با آن روبهرو میشوند، آمادگی بیشتری داشته باشند.
آیا خواندن کتاب ترسناک برای کودکان خوب است؟روانشناسان و متخصصان ادبیات کودکان معتقد هستند که داستانهای ترسناک هدف مهمی را دنبال میکنند. برونو بتلهایم[۱] دکتر و روانشناس که شهرت فراوانش به دلیل کتاب ساختارشکنانهی «کودکان به قصه نیاز دارند: کاربردهای افسانه و افسون» است نیز همین عقیده را دارد. این متخصصان معتقدند که داستانهای ترسناک نه تنها سرگرمکننده هستند بلکه به بچهها کمک میکنند تا مراحل اصلی رشد را طی کنند.
داستانهای ترسناک چه فایدهای برای کودکان دارند؟چه عواملی باعث ایجاد ترس در کودکان میشود؟ کودکان در سنین مختلف ترسهای گوناگونی را تجربه میکنند. ترس از اینکه کمتر از خواهر یا برادرشان دوست داشته شوند، از شروع مدرسه و بدتر از همه از گم شدن و رها شدن میترسند. لارنس سایپ[۲] استاد ادبیات کودکان در دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه پنسیلوانیا در فیلادلفیا میگوید: «هیچ چیز ترسناکتر از فکر جدا شدن از والدین یا مرگ آنها نیست.» قصههای پریان اینگونه ترسها را در کودکان بهوجود نمیآورند بلکه به آنها کمک میکنند تا با ترسهایی که از قبل دارند روبهرو شوند و آنها را شکست دهند.
داستان هانسل و گرتل را در نظر بگیرید: هنگام خواندن داستان ترسناک برای کودکان در عین حال که کمک میکند کودک احساسات خود را درباره رها شدن کشف کند، به طور غیرمستقیم هیجان دفاع از خود و پیروزی را نیز تجربه میکند. دکتر بتلهایم این داستان را بهویژه برای کودکان ۵ سال لازم میداند، زیرا در این سن آنها اولین گامهای واقعی خود را به سوی جهان برمیدارند و نیاز به دلگرمی و قوت قلب دارند که بدانند در نهایت همه چیز درست خواهد شد.
داستانهای دیگر به بچهها کمک میکنند تا با انگیزههای منفی خود، مانند حرص و حسادت، دست و پنجه نرم کنند. برای مثال در سیندرلا خواهرهای ناتنی شرور نمایانگر رقابت بین خواهر و برادرها هستند. بنابراین داستان به صحنهای از مبارزه درونی با حسادت تبدیل میشود.
شلدون کشدان[۳] استاد بازنشسته روانشناسی از دانشگاه ماساچوست و نویسنده کتاب «جادوگر باید بمیرد: معنای پنهان داستانهای پریان» میگوید: هنگامی که کودکان قصههای پریان میخوانند یا میشنوند ویژگیهای خوب خود را روی قهرمان و ویژگیهای بد خود را روی جادوگر فرافکنی میکنند. بنابراین هربار که جادوگر میمیرد به طور جادویی کودکان ایمان پیدا میکنند که قادر به غلبه بر احساسات دردسرآفرین خود هستند.
چه کتابهایی برای کودکان خیلی ترسناک و خشونتآمیز هستند؟با این حال همه حوادث خشونتبار و ترسناک در کتابهای داستان الزاماً چیز خوبی نیستند. دکتر سایپ داستانهای هری پاتر را تایید میکند: «این داستانها در جهانی اخلاقی اتفاق میافتند، جایی که شیطان مجازات میشود یا دست کم با او مبارزه میشود.» از سویی دیگر او موافق قصههایی که پاداش خوبی را به بدی میدهند نیست: «وقتی خشونت بیدلیل است و گاهی شیطان پیروز میشود، بچهها با این احساس ترسناک که وحشت ادامه دارد روبهرو میشوند.»
علاوه بر اینها همه کودکان از داستانهای ترسناک لذت نمیبرند. ولی در مجموع کتابهای ترسناک کمتر از فیلمهای ترسناک کودکان را پریشان میکنند. به این دلیل که کتابها دارای گرافیک کمتری هستند. برای مثال در شنل قرمزی تصویری از خورده شدن مادربزرگ توسط گرگ وجود ندارد. دلیل دیگر اینکه خردسالان هنگام شنیدن داستان در دامان والدینشان احساس امنیت میکنند.
اگر کتابی خیلی ترسناک باشد چه کنیم؟و در آخر اینکه کتابها قابل نظارت هستند. دکتر سایپ میگوید: «کودکان میدانند که هروقت بخواهند میتوانند دست از خواندن بکشند و کتاب را ببندند.» او به یاد میآورد که درباره پسری پیشدبستانی در نیویورک شنیده بود که روی کتاب جک و لوبیای سحرآمیز نشسته بود تا مطمئن شود که هیولا از آن بیرون نمیآید. دکتر سایپ اضافه میکند: «وقتی بچهها بدانند که کنترل را به دست دارند چیزهایی که از آنها میترسند متوقف میشوند.»
مطمئناً کودک با یک بار خواندن داستان نمیتواند تمام ترسهای خود را از بین ببرد. بنابراین زمانی که کودکتان از شما درخواست میکند که کتاب ترسناک خاصی را دوباره برایش بخوانید سعی نکنید او را فریب دهید که دست از سر کتاب بردارد. در عوض چرا از او با یک ترس و هیجان جانانه پذیرایی نکنید؟
[۱] Bruno Bettelheim
[۲] Lawrence Sipe
[۳] Sheldon Cashdan
نوشته چرا خواندن داستانهای ترسناک برای کودکان اهمیت دارد؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
توصیهها و راهکارهایی برای آموزش توالت رفتن
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
نباید عجله کنید! کودکتان را هول نکنید. شما باید برای آموزش توالت رفتن به کودکتان چند ماه زمان بگذارید. به انتخاب زمان مناسب برای شروع آموزش توالت رفتن توجه کنید. این کار را زمانی که تغییر بزرگی مانند جابهجایی، طلاق، مسافرت، تولد فرزندی دیگر و… در زندگی او در حال رخ دادن است، شروع نکنید.
آرام آرام شروع کنید! برای شروع میتوانید هر روز در ساعتی مشخص مثلاً چندین بار در طول روز و یکبار پیش از خوابیدن، کودک را روی توالت مخصوصش بنشانید. اجازه دهید چند دقیقه روی توالت بنشیند و هر وقت خودش میخواهد بلند شود. از او انتظار نداشته باشید که بلافاصله به استفاده از توالت عادت کند، در عوض هربار که از توالت استفاده کرد، او را تشویق کنید و به او جایزه بدهید.
شاید همچنان کودکتان، حتی همان زمانهایی که در طول روز از توالت استفاده میکند، شبها به پوشک نیاز داشته باشد و جای خودش را خیس کند. در چنین مواقعی نباید طوری رفتار کنید که باعث خجالتزدگی آنها شوید.
بهتر است دو ساعت قبل از زمان خواب، مقدار مصرف مایعات کودک را کنترل و محدود کنید و قبل از خوابیدن حتما کودکتان را به دستشویی ببرید.
لباس کودک باید راحت باشد تا خودش به راحتی بتواند آن را بالا و پایین بکشد.
از صندلیهای توالت مخصوص آموزش کودکان استفاده کنید و آن را جایی قرار دهید که کودک بتواند به راحتی از آن استفاده کند.
ازهمان ابتدا باید یاد دهید که کودکتان از دستمال توالت استفاده کند و موقع بیرون آمدن از دستشویی دستهایش را با آب و صابون بشوید و با حوله خشک کند.
برای قسمتهای گوناگون بدن و عملکرد آنها واژههای مناسب انتخاب کرده و از کلمات درست و صحیحی مانند ادرار، مدفوع و… استفاده کنید.
بهتر است از به کاربردن واژههای منفی مانند کثیف، بدبو و… جلوگیری کنید.
آموزش دستشویی رفتن به کودکان را زمانی شروع کنید که چند روز اول کامل در خانه باشید.
در طول آموزش از تنش و استرس زیاد بپرهیزید که باعث رنجش شما و کودکتان میشود و شاید باعث شود از رفتن به دستشویی ممانعت کند.
منبع:
https://raisingchildren.net.au
www.cps.ca
https://www.firstthingsfirst.org
نوشته توصیهها و راهکارهایی برای آموزش توالت رفتن اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
نشانههای خشم در کودکان چیست؟
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
راههای گوناگونی وجود دارد که کودکان احساس خشم را تجربه کنند. اکثر اوقات بدن فرد به او هشدار میدهد که وی اکنون خشمگین شده است.
آیا کودک شما تند تند نفس میکشد؟ آیا صورتش قرمز شده است؟ عضلاتش منقبض شدهاند؟ یا دستانش را مشت کرده و محکم گره کرده است؟ آیا میخواهد چیزی را بکشند و یا کسی را بزند؟ خشم باعث میشود او بر سر کسانی که در اطرافش هستند و دوستشان دارد یا حتی عاشق آنها است، داد بزند. البته برخی کودکان خشمشان را اینگونه بروز نمیدهند و در درون خود نگه میدارند. اگر کودک شما جزو این دسته از کودکان باشد، شاید دچار سردرد و یا دل درد شود. شاید در مورد خود احساس بدی داشته باشد یا ناگهان گریه کند. حتی شاید از حرف زدن اجتناب کند.
اما باید بدانید که پنهان کردن خشم اصلاً کار درستی نیست و کودک باید از راهی درست و بدون آسیب رساندن به خود و سایرین خشم خود را بروز دهد.
کودک شما ممکن است وقتی که خشمگین میشود به خودش و دیگران آسیب برساند یا مشکلاتی جدی در مدرسه و کلاس درس یا حتی خانه پیش بیاورد. شما باید شناخت درستی از نشانههای خشم در کودکان داشته باشید.
اگر کودک شما:
- بابت مشکلاتش دیگران را سرزنش میکند،
- یا موقع عصبانی و ناراحت شدن وسیلههایش را پرت میکند یا میشکند،
- موقع عصبانی شدن به سختی آرام میشود،
- تغییر در هر چیزی باعث خشم او میشود،
- هنگام بازی با سایر کودکان قوانین بازی را تغییر میدهد،
- موقع عصبانی شدن الفاظ تند و تیزی به کار میبرد یا از کلمات بد و نامناسبی استفاده میکند،
- یا اگر کودکی منفیگرا است،
- همواره دنبال بهانهای برای مشاجره و ناراحتی است،
- و غیره
همهی اینها نشانههای خشم در کودک شما میباشند و به شما هشدار میدهند که او مشکلاتی در بروز خشم خود دارد، پس باید دست به کار شوید و به فرزندتان کمک کنید تا با خشم خود مقابله کند و راههای مقابله با خشم را به او آموزش دهید. شما میتوانید برای این کار از یک متخصص نیز کمک بگیرید.
نوشته نشانههای خشم در کودکان چیست؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
راهکارهایی برای کاهش ترس از تاریکی در کودکان
نویسنده: النور مکی[۱]
برگردان: آذین بذرافشان
ترس از تاریکی در کودکان بسیار شایع است. عوامل ترس در کودکان متفاوت است. بعضی از کودکان بدون هیچ دلیل خاصی از تاریکی میترسند. ترس عدهای دیگر به اتفاق خاصی بر میگردد مانند شنیدن داستانی ترسناک، تماشای چیزی وحشتناک در تلویزیون یا گذراندن تجربهای تلخ و دشوار. با استفاده از چند روش والدین میتوانند به کودک خود کمک کنند تا بر ترسش غلبه کند.
به حرف فرزندتان گوش دهید
اولین قدم مهم، گوش دادن به فرزندتان است. سعی نکنید ترس او را کماهمیت جلوه دهید. با گفتن «اونجا چیزی وجود نداره، نگران نباش و برو بخواب» کودکتان احساس میکند او را درک نمیکنید. بلکه در عوض از کودک خود بخواهید که بگوید از چه چیزی میترسد.
برای مثال، با آرامش به حرفهایش گوش کنید و سپس جملاتی از این قبیل بگویید: «به نظر میرسه وقتی نمیتونی چیزی رو ببینی، میترسی. چون فکر میکنی ممکنه موجود ترسناکی گوشه اتاقت باشه. میتونم بفهمم که حس خوبی نیست». گوش دادن و همدلی کردن نشان میدهد که شما ترس کودک را جدی گرفته و به ناراحتی او اهمیت میدهید.
سعی نکنید با نگاه کردن زیر تخت، داخل کمد یا غیره به کودک توضیح دهید که ترسی وجود ندارد. در این صورت به جای ترس، بر روی اشیا تاکید کرده و ممکن است حتی مشکل را بدتر کنید.
سپس کمک کنید تا کودک با ترسش روبهرو شود. دوری کردن از ترس اثر معکوس دارد. اینکه به کودک اجازه دهید با چراغ روشن یا با شما در یک اتاق بخوابد باعث میشود در زندگی از روبهرو شدن با ترسهایش طفره برود.
داستان بخوانید
یک روش آسان دیگر خواندن داستانهایی درباره ترس است. از آنجا که ترس از تاریکی مشکلی رایج است، کتابهای زیادی درباره این موضوع نوشته شده است.
مشکل را حل کنید
مرحله بعدی فرصتی عالی برای آموزش مهارتهای حل مسئله و راههای کنار آمدن با ترس به فرزندتان است. از کودک خود بپرسید چه چیزی به او کمک میکند تا از تاریکی ترس کمتری داشته باشد. چراغ خواب، عروسک یا مثلاً شئ خاصی که به او قدرت میبخشد. هر چیزی میتواند باشد. شما قطعاً از شنیدن پاسخهای خلاقانه کودکتان متعجب خواهید شد!
به کودک یادآوری کنید قدرت تخیل فوقالعادهای دارد که به او در بازی کردن، نقاشی کشیدن و داستانسرایی کمک میکند. قدرت تخیلی که حتی گاهی اوقات ذهن خودش را نیز فریب میدهد. سعی کنید تا یاد بگیرد به تصورات ذهنیاش و به هیولای زیر تخت بخندد.
کودک را تشویق کنید
کودک را به خاطر تلاش برای روبهرو شدن با ترسهایش تشویق کنید و بگویید که به او افتخار میکنید.
منبع:
https://riseandshine.childrensnational.org/how-to-help-a-child-who-is-afraid-of-the-dark/
[۱] Eleanor Mackey, PhD
نوشته راهکارهایی برای کاهش ترس از تاریکی در کودکان اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
منابع و عوامل استرس در کودکان چیست؟
گردآوری و ترجمه: بیتا مرادی
استرس در واقع از نیازها و خواستههایی نشات میگیرد که ما وظیفهی انجام آنها را بر عهده میگیریم. این نیازها و خواستهها اغلب از منابع بیرونی مانند خانواده، دوستان، مدرسه و غیره میباشند. اما میتوانند منشا درونی نیز داشته باشند که اغلب مربوط به کارهایی است که فکر میکنیم باید آن وظایف و کارها را انجام دهیم.
کودکان زیر یکسال و کودکان نوپا موقع جدایی از والدین خود، حتی برای چند دقیقه احساس استرس میکنند که از آن با عنوان «استرس و اضطراب جدایی» یاد میشود.
در کودکان پیشدبستانی نیز جدایی از والدین میتواند در آنها احساس اضطراب و نگرانی ایجاد کند و هر چه کودک بزرگتر میشود، فشارهای محیطهای آکادمی و جامعه میتواند موجب استرس در او شود. کودک در هنگام بازی نیز دچار استرس میشود.
کودکانی که به مدرسه میروند، تحت فشار و استرس تکالیف مدرسه، همکلاسیهایشان و انتظاراتی که بقیه از آنها دارند، هستند.
کودکی که در مورد تمام فعالیتهای خود اعتراض میکند یا کودکی که از انجامشان سرباز میزند، احتمال دارد که از برنامهها و فعالیتها اشباع شده، بیشازحد فعالیتهای غیرتحصیلی داشته باشد و در نتیجه احساس اضطراب و نگرانی به خود راه دهد. باید با کودکتان در مورد فعالیتهای فوقبرنامهای و غیردرسیاش صحبت کنید.
باید آگاه باشید که استرس در کودکان فقط و فقط مربوط به زندگی شخصی آنها نیست. شمای والد باید حواستان باشد که وقتی فرزندتان پیش شما حضور دارد در مورد مباحثی همچون: مشکلات کاری، بیماری یکی از افراد خانواده، مشکلات مالی صحبت نکنید. چرا که کودک متوجه نگرانی شما شده و او نیز احساس نگرانی میکند.
وقتی کودک اخبار جهانی یا تصاویر دلخراشی که از تلویزیون در مورد بلاهای طبیعی، مرگ، تروریسم و غیره را تماشا میکند و میشنود، ممکن است در مورد امنیت خود و کسانی که دوستشان دارد احساس نگرانی کند. با کودک خود در مورد آنچه که میبیند و یا میشنود، صحبت کنید. زیرا در این صورت است که میتوانید به او کمک کنید تا متوجه شود چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
اگر به فشارهای روزمرهای که کودک در معرض آنها است موضوعات پیچیدهای مانند بیماریها، از دنیا رفتن یکی از نزدیکان یا طلاق هم اضافه شود، استرسش بسیار افزایش پیدا میکند.
پس میتوانیم منابع و علل استرس را به این صورت خلاصه کنیم:
- استرس در مدرسه
- استرس مربوط به مسائل خانوادگی
- استرس مربوط به رسانهها و محیط اطراف
- موارد دیگری مانند مرگ، بیماری، مشکلات مالی
- و …
پس کودکانی که در زندگی روزمره خود :
- دچار تغییرات مهم همچون تغییر شهر، مدرسه، طلاق والدین و غیره میشوند،
- اگر بیماری و جراحاتی در خود او یا یکی از افراد خانواده باشد،
- اگر به او بیتوجهی شود و تنها گذاشته شده یا ترک شود،
- اگر بدرفتاری و پرخاش فیزیکی، عاطفی، لفظی در قالب تنبیه، توهینهای جنسی یا تحقیر تجربه کند،
بیشتر در معرض استرس قرار میگیرد.
منابع:
https://parenting.firstcry.com
https://kidshealth.org
نوشته منابع و عوامل استرس در کودکان چیست؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.
دلایل حسادت در کودکان چیست؟
گردآوری و ترجمه: آذین بذرافشان
دلایل حسادت در کودکان احساسی منفی است که در صورت کمبود عشق و توجه از جانب افراد مهم زندگی، در او شعلهور میشود. افراد مهم در زندگی کودک، پدر و مادر -بهویژه مادر- هستند و زمانی که توجه مادر به سمت چیز دیگری غیر از او معطوف میشود، حسادت در چشمانش نمایان میگردد.
حسادت یکی از سختترین و ناخوشایندترین تجربیاتی است که یک کودک تجربه میکند. زیرا نگران از دست دادن فردی است که در زندگی برایش اهمیت دارد. کودک از اینکه دیگر مهم و دوست داشتنی نیست، دچار اضطراب شده و نسبت به فردی که این عشق را از او گرفته خشمگین میگردد.
روانشناسان ۵ دلیل حسادت در کودکان را بررسی کردهاند:۱- خود محوری کودک (من مرکز جهان هستم و همه چیز حول محور من میچرخد):
کودک خود را مهمترین عضو خانواده و جامعه میداند و انتظار دارد تمام عشق و توجه اطرافیان فقط معطوف به او باشد.
۲- واکنش به بیعدالتی:
وقتی والدین زمان بیشتری را به فرزند کوچکتر اختصاص میدهند و نیازهای فرزند بزرگتر را فراموش میکنند، حسادت آغاز میشود.
۳- مشکل در ابراز عشق:
رشد عاطفی یک کودک در مرحله جنینی قرار دارد، در نتیجه آنها همیشه نمیتوانند به اندازه کافی احساسات گرمی نسبت به والدین خود ابراز کنند. بهخصوص اگر چنین کاری به آنها آموزش داده نشده باشد. از این رو، کودک از حسادت به عنوان یکی از روشهای نشان دادن عشق خود استفاده میکند.
۴- اضطراب:
حساس و مضطرب بودن به خاطر مسائل جزئی نیز باعث حسادت در کودکان میشود.
۵- احساس درماندگی و ناتوانی:
کودک متوجه میشود که در مراحل اولیه زندگی نمیتواند مستقل از پدر و مادرش زندگی کند. بنابراین به منظور محافظت از آنها در برابر اطرافیان از مکانیزم محافظتی یعنی حسادت استفاده میکند.
اگر فاصله سنی کودکان کم باشد، رابطهی بین آنها میتواند از عشق تا نفرت در نوسان باشد: آنها در حالی که یکدیگر را در آغوش گرفته و تلویزیون تماشا میکنند، در عرض ۵ دقیقه میتوانند با هم دعوا کنند.
در خانوادههای پرجمعیت، با به دنیا آمدن فرزند سوم و فرزندان بعدی، حسادت بین بزرگترها و کوچکترها زیاد ماندگار نیست. کودکان عادت میکنند از یکدیگر مراقبت و حمایت کرده و پشت خواهر و برادرهای خود بایستند.
منبع:
https://findmykids.org/blog/en/how-to-deal-with-child-jealousy
نوشته دلایل حسادت در کودکان چیست؟ اولین بار در کتاب هدهد پدیدار شد.